رسالت ما گسترش و بهبود فضای کسب و کار است، این یک توسعه همهجانبه است؛ هیچ کس نباید به سود کوتاهمدت خود توجه کند.
گفتوگو با علیاکبر نامداری، مدیرعامل توسن
بانکداری الکترونیکی وامدار بانکداری خصوصی است
ماهنامه پیوست , 18 دی 1392 ساعت 10:00
رسالت ما گسترش و بهبود فضای کسب و کار است، این یک توسعه همهجانبه است؛ هیچ کس نباید به سود کوتاهمدت خود توجه کند.
علیاکبر نامداری دوست دوران دانشگاه و همکار سابق ولیالله فاطمی این روزها با رفتن فاطمی از توسن روی صندلی مدیرعاملی این شرکت نشسته است و سعی میکند جای رفیق سابق خود را خالی نگذارد. همانطور که فاطمی بیسروصدا از توسن رفت نامداری نیز بیسروصدا بر صندلی ریاست نشست و از جشن تودیع و معارفه خبری نبود؛ زیرا آنها دوستانی بودند که نیازی به معرفی نداشتند. برخلاف فاطمی که چهرهای رسانهای بود، نامداری کمتر در رسانهها حاضر شده است و بیشتر سعی میکرد در پشت صحنه شرکت توسن پروژههایی را اجرا کند که فاطمی روی صحنه آنها را معرفی میکرد. اما اینبار نامداری مقابل ما نشست و با او فعالیتهای شرکتهای خصوصی ارائهدهنده خدمات پرداخت را در طول دوره توسعه بانکداری الکترونیکی بررسی کردیم.
شما بانکداری الکترونیکی را چگونه تعریف میکنید؟
استفاده از ابزارهای الکترونیکی در کسب و کار بانکی.
اگر از این تعریف استفاده کنیم بانکداری الکترونیکی خیلی گسترده میشود؟
درست است اگر از این تعریف استفاده کنیم، شروعش برمیگردد به استفاده از ماشینهایی که به کمک بانکداری سنتی ما آمدند، مانند دستگاههای پولشمار پرینتر یا پرفراژ؛ حتی اگر این دستگاهها الکترونیکی نباشند. بعد از این تجهیزات نوبت به ATM و POS میرسد. پس از ورود این تجهیزات مفهوم بانکداری کاملا تغییر کرد اگر تا قبل از آنها بانکداری مختص به یک بانک یا حتی یک شعبه بود، پس از ورود دستگاههای خودپرداز و پایانههای فروش قلمرو عملکرد مشتری گستردهتر و محدوده زمان و مکان به تدریج برایش حذف شد.
واژه بانکداری الکترونیکی تقریبا از اوایل دهه ۷۰ وارد دامنه واژگان ما شد؛ از آن زمان تاکنون چه تغییراتی کردهاست؟
اگر پایانه فروش و خودپرداز را کنار بگذاریم کانالهای متفاوتی طی سالهای اخیر به بانکداری الکترونیکی اضافه شدهاند. ورود اینترنت چهره کانالهای ارائه سرویس بانکداری الکترونیکی را تغییر داد و این کانالهای ارتباطی کاربردی متفاوت پیدا کردند، حال با ورود تلفن همراه به عنوان یک کانال ارتباطی جدید، بانکداری الکترونیکی تغییر میکند. با ورود اینترنت ما کانالهای مدرن اینترنتی را اضافه کردیم، این کانال کاربردهای دیگری پیدا کرد که در حال گسترش است. این دو کانال ارتباطی (اینترنت و تلفن همراه) به عنوان کانالهای جدید ارتباط بانک با مشتری موجب شدهاند سرویسهای جدید و نوآورانه بر بستر بانکداری الکترونیکی ارائه شود.
ابتدای شکلگیری بانکداری الکترونیکی، شرکتهای خصوصی در بازار و در کنار بانکها فعالیت نداشتند، بانکها خود بسیاری از زیرساختها را برای پیشبرد برنامههای کاریشان اجرا میکردند؛ چه تفکری موجب شد تا شرکتهای خصوصی وارد این حوزه کاری شوند؟
فکر میکنم شرکتهای خصوصی با ایجاد بانکهای خصوصی شکل گرفتند. اگر بانکهای خصوصی ایجاد نمیشدند، برای اینکه شرکتهای خصوصی هم ایجاد شوند و در این محیط نقشی ایجاد کنند، فضا نداشتند.
یعنی تا انحصار دولت در مورد بانکها شکسته نمیشد شرکتهای خصوصی نمیتوانستند وارد این بازار شوند؟
در اصل شرکتهای خصوصی به بازی گرفته نمیشدند. بانکهای بزرگ به شرکتهای کوچک و نوپا اهمیت نمیدادند. وقتی بانکهای خصوصی میتوانستند به شرکتهای خصوصی اعتماد بیشتری کنند، از سویی به دلیل کوچک بودن حجمشان، دستشان باز بود و میتوانستند علاوه بر اعتماد به شرکتهای کوچک، با چابکی بیشتری این سرویسها را با کمک شرکتهای خصوصی فعال کنند. در اصل بانکهای خصوصی به عنوان خطشکن عمل کردند. به نظر من اگر بانکداری خصوصی ایجاد نشده بود بانکهای دولتی این سرویسهایی را که الان ارائه میشود، به مشتریان خود نمیدادند.
یعنی بانکداری سنتی همچنان در جای خود باقی بود و بانکها به سمت استفاده از کانالهای جدید برای ارائه سرویس نمیرفتند؟
سرویسهای جدید برای بانکهای بزرگ ریسک داشت، آنها برای ارائه این سرویسها احتیاج به خطشکن داشتند؛ باید مطمئن میشدند ریسک این سرویسها به چه صورتی است.
منظور شما این است که بانکداری الکترونیکی را بانکهای خصوصی وارد ایران کردند؟
بله؛ اگر بخش مدرنتر بانکداری الکترونیکی مانند استفاده از کانالهای اینترنت را در نظر بگیرید، حتما به همین شکل است. در ابتدا هیچ بانک بزرگ دولتیای جرات نمیکرد به این کانال ارتباطی فکر کند. هیچ کدام از آنها حاضر نبودند روی این بستر حرکت کنند. سال ۸۲ وقتی ارائه این سرویس را روی درگاه بانک سامان آغاز کردیم، بیشتر کارشناسان این حوزه معتقد بودند شکست خواهیم خورد. هیچ بانک بزرگ دیگری حاضر نشد چنین ریسکی را قبول کند اما وقتی این سرویس روی بانک سامان اجرا شد همه تصمیم گرفتند از قافله عقب نمانند.
همانطور که خودتان نیز به آن اشاره کردید، طی سالهای گذشته به تدریج تکنولوژی تغییر کرد و کانالهای جدید ارتباطی وارد فضای بانکداری الکترونیکی شد و بانکها به تبع آن میخواستند از این سرویسها بهره گیرند، اما تغییر تکنولوژی فرآیند هزینهبری است؛ چگونه شرکتهای خصوصی که به دلیل جوان بودنشان توانایی مالی چندانی نیز نداشتند، میتوانستند خود را با این فرآیند وفق دهند؟
در برخی مواقع اشتراک مساعی بوده، فرآیند کار بهگونهای نبود که کلا هزینهها را شرکت متحمل شود، در جاهایی هم بانکهایی که به عنوان پارتنر و شریک تجاری ما بودند و پیشرفت خود را در گرو این مسیر میدیدند که این تحقیق و توسعه انجام شود، به کمک ما میآمدند؛ البته منظور من کمک مالی نیست، اگر آنها امکاناتی داشتند در اختیار ما میگذاشتند مثلا اگر سختافزارهایی لازم بود یا زیرساختی لازم بود، اینها را در اختیار ما میگذاشتند.
سرویسهای جدید را شما به بانکها پیشنهاد میدادید یا بانکها از شما میخواستند؟
تعامل دوطرفه بوده است. عموما ما پیشنهاد میکردیم اما به هر حال یک وقتهایی هم بانکها پیشنهاد میکردند.
در دورهای شرکتی مانند توسن در این مسیر خوب حرکت میکرد اما در شرایط فعلی به نظر میرسد کمی کند حرکت میکند؟
ما تقریبا یک سال پیش با همکاری بانک سینا پروژه USSD را پیش بردیم اما پس از مدتی بانک مرکزی دستور به توقف آن داد، بانک مرکزی در حوزه نوآوریها خیلی سریع حرکت نمیکند، او معمولا ایست میدهد، هر کاری انجام میدهیم میگوید صبر کن تا قانونگذاری کنم و ریسکش را تعیین کنم. اگر میخواهیم سرعت این نوآوریها بیشتر باشد باید بانک مرکزی خودش خطشکن باشد.
البته بانک مرکزی نمیتواند خطشکن باشد، طبیعی است که باید ریسک را بررسی کند.
نمیشود گفت بانک مرکزی پیشبرنده است و خودش ایدهها را جا میاندازد اما باید همراه آنها حرکت کند و سرویسها را متوقف نکند. این درست نیست که شما روی سرویس ussd سرویسی بدهی، بگویند ممنوع است، بعد قطعش کنی؛ این ایست درست نیست. اینها نیاز به هماهنگی بیشتری دارد تا این توقفها در کار ایجاد نشود. از سویی شرکتهای خصوصی فعال در این حوزه را در جریان قوانین یا تصمیمهای گرفتهشده نمیگذارند و طوری عمل نمیکنند که شرکتها در جریان تصمیمات باشند تا بتوانند خودشان را تطبیق دهند. همین موجب میشود زمانهای نهایی اجرای این پروژه بارها به تعویق بیفتد. مثلا انتقال تراکنشهای شتاب به شاپرک، به موقع به ما و شرکتهایی مثل ما که تولیدکننده محصولات هستند و محصولاتشان در بانک در حال کار است، اطلاع داده نشد. اگر در زمان مناسبی ما را نیز در جریان بسیاری از تصمیمها بگذارند، فرآیند کاری بسیار سریعتر پیش خواهد رفت.
الان که خدمات در حال انتقال روی موبایل است، کار شرکتها سادهتر میشود یا سختتر؟
اگر شرکت توسن را مطرح کنیم، اخیرا مفهومی به عنوان open innovation یا نوآوری باز مطرح کرده است. در رابطه با همین ما به عنوان شرکتی که محصولی را به بانک ارائه میکند، نه از لحاظ مالی و نه به لحاظ نیروی انسانی، نمیتوانیم تمام نوآوریهای مورد نیاز یک بانک را در فضای رقابتی برآورده کنیم. از همین رو به این نتیجه رسیدیم باید زیرساختی فراهم کنیم که روی این زیرساخت دیگرانی که ایدهای دارند، نوآوری خود را اجرا کنند.
یعنی متنباز؟
ما به آن متنباز نمیگوییم؛ میگوییم نوآوری باز. اگر درست فکر کنید یا به یاد داشته باشید، محصول بانکی قابل تغییر نبود؛ چارچوب خیلی سفت و سخت و محدوده خاصی داشت. اگر قرار بود روی آن نرمافزار محصول خاصی ارائه میکرد، باید با پروایدر نرمافزار صحبت میکرد و از او میخواست که این سرویس را برایش به اجرا درآورد، او نیز زمان خاصی برای آن میگذاشت و هزینه خاصی نیز طلب میکرد. البته در نهایت این کار انجام میشد. در نوآوری باز به این نتیجه رسیدیم که بانک یا هر کدام از مشتریهای ما چرا باید وابسته به ما باشند، محصول ما باید سکوی نرمافزاری باشد، محصول بانکی را میتوانیم در قالب یک سکوی بانکی یا سیستمعامل بانکی در نظر بگیریم؛ درست مانند سیستمعامل ویندوز که سایر برنامهها خود را با آن هماهنگ و برای کار روی ویندوز آن را طراحی میکنند.
سودش برای شما چیست؟
رسالت ما گسترش و بهبود فضای کسب و کار است، این یک توسعه همهجانبه است؛ هیچ کس نباید به سود کوتاهمدت خود توجه کند.
محصولی را با چنین زیرساختی به بازار ارائه کردهاید؟
ما نگین را ارائه کردیم و بانکی مانند سامان، محصول نتبانک را روی آن اجرا کرد. محصول بانک سامان به عنوان نتبانک اصلا محصول ما نیست اما بانک سامان روی بستر نگین این خدمات جدید و نوآورانه را اجرا کرده است. الان بستر موبایلبانک نیز همینگونه است.
یعنی سیستم کربنکینگ شما؛ نگین، به عنوان نوآوری باز طراحی شده تا ابزارهای دیگر بتوانند روی آن سوار شوند؟
بله.
این تفکر جدیدی نیست؛ نگین خیلی وقت است که توسط شرکت طراحی شده است.
از سه یا چهار سال پیش این تفکر در شرکت وجود به وجود آمده است. در ابتدا ایجاد تغییرات در نگین کار سادهای نبود اما با ورود این تفکر کمکم نگین نیز تغییر کرد. تصمیم گرفتیم مسیر را محدود نکنیم و طی کردن تمام مسیر را روی دوش توسن نگذاریم.
این ایده نمیتواند یک پاشنه آشیل برای توسن باشد؟ یکسری شرکتهای دیگر میآیند از بستر شما استفاده میکنند اما شما سودی نمیبرید.
آنها در حوزه کر (Core) وارد نمیشوند. یک مثال ملموستر میزنم، مثلا سیستمعامل ویندوز؛ هیچ وقت شرکتهایی که برنامه مینوشتند پاشنه آشیل ویندوز نشدند، بلکه به گونهای عمل کردند که وابستگی به این سیستمعامل هر روز بیشتر شد به طوری که کاربران برای تغییر سیستمعامل خود با تردید مواجه هستند. ما نگران از دست دادن بازار خود نیستیم بلکه به این فکر میکنیم که در کل شکل بیزینس متفاوت شود و همین موجب حرکت سریعتر شود
کد مطلب: 6937