در کشور ما برنامههای توسعه پنجساله یکی از مهمترین اسناد کشور هستند که علاوهبر برنامهریزی میانمدت برای بخشهای مختلف، اهداف و استراتژیهای کشور را نیز مشخص میکنند.
چه انتظاراتی از برنامه ششم توسعه در حوزه فاوا داریم
9 مرداد 1394 ساعت 9:28
در کشور ما برنامههای توسعه پنجساله یکی از مهمترین اسناد کشور هستند که علاوهبر برنامهریزی میانمدت برای بخشهای مختلف، اهداف و استراتژیهای کشور را نیز مشخص میکنند.
در کشور ما برنامههای توسعه پنجساله یکی از مهمترین اسناد کشور هستند که علاوهبر برنامهریزی میانمدت برای بخشهای مختلف، اهداف و استراتژیهای کشور را نیز مشخص میکنند.
به گزارش افتانا (پایگاه خبری امنیت فناوری اطلاعات)، اکنون که تجربه تدوین و اجرای بیش از ۱۰ برنامه توسعه قبل و بعد از انقلاب را در اختیار داریم میتوانیم به برنامهریزی دقیقتر و بهتری برای کشور بپردازیم. با توجه به قرار گرفتن در سال پایانی برنامه پنجم توسعه، مدتی است تدوین برنامه ششم توسعه در دستور کار دولت قرار گرفته است و کارگروههای مختلفی برای تدوین برنامه در حوزههای مختلف تشکیل شده است. یکی از بخشهای مهمی که باید در برنامه ششم توسعه مورد توجه قرار گیرد فناوری اطلاعات و ارتباطات است. فناوری اطلاعات و ارتباطات بهعنوان صنعتی پیش رو در اقتصاد ملی نقش مهمی در توسعه کشور دارد لذا نیازمند توجه ویژه و برنامهریزی دقیق و علمی برای توسعه و گسترش است. با توجه به اهمیت این موضوع در این نوشتار به بررسی برخی از مهمترین الزامات برنامهریزی موفق در حوزه فاوا میپردازیم و پیشنهاداتی برای تدوین برنامه ششم توسعه در حوزه فاوا بیان میکنیم.
تغییر نگاه به فاوا
یکی از مشکلاتی که از ابتدای ورود فناوری اطلاعات و ارتباطات به کشور تا به امروز همواره وجود داشته است نگاه ابزاری و ناصحیح به آن است. این نگاه که میتوان آن را نگاه حداقلی نامید فاوا را تنها در حد یک ابزار برای صنایع و بخشهای دیگر اقتصادی در نظر میگیرد. درواقع هرجا برای انجام بهتر امور نیاز به فناوری اطلاعات باشد توجهها به فناوری اطلاعات جلب شده و از آن استفاده میشود. با نگاهی به سندهای راهبردی کشور، سیاستهای کلی و برنامههای توسعه، به خوبی این دیدگاه حداقلی مشاهده است. نگاهی که به جای درنظر گرفتن فاوا بهعنوان یک صنعت پیشرو و بااهمیت، آن را صرفاً یک ابزار در خدمت بقیه صنایع میداند. این نگاه سبب بروز مشکلات فراوانی شده است؛ زیرا از یکسو مانع شکلگیری صنعت فاوا شده است و از سوی دیگر استفاده از فاوا برای دستیابی به اهداف موردنظر را دچار اخلال کرده است لذا دیدگاه حداقلی و نادرست، یکی از دلایل اصلی عدم پیشرفت فناوری اطلاعات در کشور بوده است.
برنامه ششم توسعه میتواند آغازی برای تغییر نگاه به فناوری اطلاعات و ارتباطات باشد. کسانی که مسئول تدوین این برنامه هستند باید دیدگاه خود را نسبت به فاوا تغییر دهند و در برنامهای که تدوین میکنند به فاوا تنها بهعنوان ابزار نگاه نکنند. آنها باید فاوا را به عنوان یک صنعت در نظر بگیرند و برای تبدیل شدن آن به صنعتی قدرتمند که نقش مهمی در اقتصاد کشور دارد برنامهریزی کنند. از سوی دیگر باید تلاش کنند تا در برنامه ششم توسعه نگاه جامعه و متخصصان به فاوا را نیز تغییر دهند؛ یعنی یکی از اهداف برنامه ششم توسعه در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات باید اصلاح نگاه به فناوری اطلاعات باشد بهطوریکه در انتهای برنامه همه جامعه و نخبگان به فاوا بهعنوان یک صنعت نگاه کنند و نه صرفاً یک ابزار؛ بنابراین اولین قدم در برنامهریزی موفق برای فاوا، داشتن دیدگاه صحیح نسبت به جایگاه آن در اقتصاد ملی و تدوین برنامه بر اساس این دیدگاه است.
شناسایی ظرفیتها، چالشها و موانع
پس از تغییر نگاه به فناوری اطلاعات و ارتباطات، در دومین گام باید ظرفیتهای کشور و چالشها و موانع بر سر راه توسعه فاوا شناسایی شود. تا زمانی که شناخت دقیق و صحیحی از ظرفیتهای کشور وجود نداشته باشد نمیتوان استراتژی و راهبرهای مناسبی برای توسعه فاوا طراحی کرد. البته شناسایی ظرفیتها نیز به تنهایی به طراحی نقشه راه کمک نمیکند بلکه باید چالشها و موانع توسعه فاوا نیز بهخوبی شناسایی شود؛ بنابراین از یکسو باید ظرفیتها و توانمندیها را در نظر گرفت و از سوی دیگر باید موانعی را در نظر گرفت که ممکن است اجرای برنامهها را دچار اخلال کنند. عدم انجام این کار میتواند منجر به شکست هر اقدام و برنامهای در راستای گسترش فاوا شود لذا باید در برنامه ششم توسعه کارگروههایی برای انجام این کار طراحی شوند و با انجام مطالعات دقیق و کارشناسی و با استفاده از توان تمام کارشناسان و متخصصان این حوزه به شناسایی ظرفیتها و موانع بپردازند و نتایج بهدست آمده را در کمترین زمان ممکن به نهاد متولی فاوا ارائه کنند.
تدوین راهبرد و استراتژی
با توجه به وضعیت نامطلوب فناوری اطلاعات و ارتباطات در کشور ما، دستیابی به صنعت فاوا و رسیدن به نقطه مطلوب در کوتاهمدت ممکن نیست. برای دستیابی به این هدف نیازمند اجرای برنامههای متعدد میانمدت و کوتاهمدت هستیم. این برنامهها که میتوانند در قالب برنامههای توسعه پنجساله عملیاتی شوند باید دارای استراتژیها و اهداف مشخصی باشند. برای تدوین این اهداف و استراتژیها ابتدا باید یک نقشه راه دقیق و کارشناسی شده برای دستیابی به صنعت فاوا طراحی شود تا هریک از برنامههای کوتاهمدت به عنوان جزیی از این نقشه راه تدوین شوند؛ بنابراین ضروری است در ابتدا استراتژیها، راهبردها و چشماندازهای کلی صنعت فاوا طراحی شود سپس با توجه به آنها اهداف خرد و استراتژیهای کوتاهمدت برای برنامههای توسعه طراحی شود. این اقدام میتواند سبب ایجاد خطمشی مشخص در حوزه فاوا، همجهت شدن تمام فعالیتها و جلوگیری از آشفتگی و پراکندهکاری شود لذا یکی از اقدامات لازم در تدوین برنامه ششم توسعه در حوزه فناوری اطلاعات، تدوین اهداف، راهبردها و استراتژیهای مشخص و دقیق قبل از آغاز نگارش برنامه است.
ایجاد زیرساختها
مهمترین وظیفه دولت در حوزه فاوا، ایجاد زیرساختهای اصلی و مهمی است که بعضاً ایجاد آنها از توان بخش خصوصی خارج است. این زیرساختها که نقش زیربنا را در صنعت فاوا دارند میتوانند نقش مهمی در موفقیت صنعت فاوا و شکلگیری صحیح آن داشته باشند. به نظر میرسد یکی از اقدامات اولیه و اصلی در ایجاد صنعت فاوا در کشور ایجاد همین زیرساختهای اصلی است لذا در ابتدا باید دولت به ایجاد این زیرساختها بپردازد و یا با حمایت صحیح از بخش خصوصی مقدمات ایجاد این زیرساختها را توسط بخش خصوصی مهیا کند. تا زمانی که این زیرساختها ایجاد نشوند نمیتوان امیدی به موفقیت صنعت فاوا داشت؛ بنابراین در برنامه ششم توسعه باید توجه ویژهای به شکلگیری این زیرساختها مبذول شود. ازآنجاییکه هنوز ضعف زیادی در زیرساختها وجود دارد یکی از اولویتهای اصلی برنامه ششم توسعه در حوزه فاوا باید تأمین این زیرساختها باشد. شاید اگر تنها نتیجه اجرای برنامه ششم توسعه در حوزه فاوا، ایجاد زیرساختهای اصلی باشد نتیجه بسیار مطلوب و ارزشمندی باشد؛ یعنی اگر در این برنامه به تغییر نگاه به فاوا، شناسایی ظرفیتها و موانع، تدوین استراتژیها و راهبردها و ایجاد زیرساختهای اصلی بپردازیم گامی بلند در راستای ایجاد صنعت فاوا برداشتهایم. در برنامههای توسعه بعدی میتوانیم گامهای دیگری برای صنعت فاوا برداریم و در یک برنامه بلندمدت به اهداف اصلی خود دست یابیم.
برنامهریزی مشارکتی
یکی از الزامات موفق بودن هر برنامهای، استفاده از مشارکت همه گروهها و افراد در تدوین برنامه است. بررسیهای مختلف نشان داده است که برنامههای مشارکتی از احتمال موفقیت بسیار بالاتری برخوردار هستند. در مقابل برنامههایی که توسط یک گروه کوچک و بدون استفاده از نظرات کارشناسان و متخصصان امر نوشته میشوند به احتمال فراوان به نتایج خود دست نخواهند یافت. بدیهی است گروه کوچکی از متخصصان نمیتوانند از همه اولویتها و چالشهای یک صنعت اطلاع داشته باشند. در صورتی هم که از تمام مشکلات، چالشها، الزامات و راهکارها اطلاع داشته باشند نمیتوانند به تنهایی برنامهها و اقدامات بهینه و کارا را شناسایی و تدوین کنند؛ حتی اگر قادر به این کار هم باشند بدون همراهی تمام مسئولان اجرایی و متخصصان آن صنعت نمیتوانند برنامههای خود را عملیاتی کنند. اگر نخبگان و متخصصان نقشی در تدوین برنامه داشته باشند در اجرای برنامهها مشارکت بیشتری خواهند کرد. استفاده از نظرات و تجربیات متخصصان و برنامهریزی مشارکتی سبب میشود تا این افراد خود را ملزم به همراهی در اجرای برنامه نیز بدانند لذا احتمال اجرای صحیح برنامه و کاهش مشکلات اجرایی بهشدت افزایش مییابد.
بنابراین برای تدوین موفق برنامه ششم توسعه و دستیابی به اهداف آن باید از برنامهریزی مشارکتی استفاده کرد و از نظرات متخصصان و کارشناسان مختلف استفاده کرد. این اقدام در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات که صنعتی بسیار تخصصی و نوپا در ایران است از اهمیت بسیار بالاتری برخوردار است. نوپا بودن این صنعت در ایران سبب شده است تا متخصصان آن نیز تعدادشان زیاد نباشد و امکان استفاده از نظرات آنها با دشواری کمتری همراه باشد لذا میتوان با طراحی فرایندهای مناسب از نظرات و تجربیات این افراد استفاده کرد و برنامهای موفق تدوین کرد.
تعیین متولی
یکی از مشکلات موجود در بخشهای مختلف اقتصاد ایران نداشتن متولی مشخص و واحد است. با نگاهی به صنایع و بخشهای مختلف در کشور مشاهده میکنیم که در بسیاری از آنها متولی مشخصی وجود ندارد؛ یعنی مشخص نیست که مسئولیت این بخش به عهده چه نهادی است و برنامهریزی و تعیین راهبردها و خطمشیها و پیگیری مشکلات اجرایی باید بر عهده چه کسی باشد. این موضوع در شرایطی بدتر میشود که برای یک صنعت چندین متولی وجود داشته باشد. در این حالت هیچکس خود را متولی اصلی نمیداند که باید تمام مشکلات را رسیدگی کند و مشکلات صنعت بین نهادهای مختلف پاسکاری میشود. از سوی دیگر در برنامهریزیها تداخل ایجاد میشود و هر نهاد برنامه خود را طراحی و اجرا میکند. این معضل که منشاء مشکلات فراوانی شده است درنهایت باعث عقبماندگی صنایع و عدم دستیابی آنها به اهداف خود میشود.
این مشکل در حوزه فاوا نیز وجود دارد بهطوریکه سالهاست فاوا از نبود متولی مشخص و واحد رنج میبرد. متأسفانه در حوزه فاوا مشکل از حالت دوم است یعنی چندین نهاد و سازمان مختلف خود را متولی فاوا میدانند و بخشی از برنامهها و اقدامات این صنعت را برعهده گرفتهاند. به نظر میرسد تا زمانی که این مشکل برطرف نشود امکان رشد و تعالی فاوا در کشور وجود ندارد. فاوا نیاز به نهادی دارد که با داشتن تخصص لازم، بهرهگیری از توان کارشناسان و نخبگان به برنامهریزی جامع، تدوین راهبردها، استراتژیها و اجرای برنامههای مختلف بپردازد. اکنون که در حال تدوین برنامه ششم توسعه هستیم بهترین زمان برای برطرف کردن این مشکل دیرینه است. در برنامه ششم توسعه باید متولی اصلی فاوا در کشور مشخص شود و تمام مسئولیتها و نقشهایی که نهادهای دیگر در حوزه فاوا دارند به این متولی انتقال داده شود. باید مسئولیتها، نقشها، شرح وظایف این نهاد بهدقت و باشفافیت مشخص شود و جایگاه شایسته و صحیحی در قانون برای آن تعیین شود. با تعیین چنین نهادی که هم مسئولیت تدوین برنامههای بلندمدت و کوتا مدت را دارد و هم مسئولیت اجرای برنامهها و هم پاسخگوی تمام مسائل حوزه فاوا است میتوان امید به توسعه فاوا و شکلگیری این صنعت در کشور داشت.
حمایت از بخش خصوصی
ایجاد بسیاری از زیرساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات برعهده دولت است و بخش خصوصی از عهده آن برنمیآید اما به جز ایجاد زیرساختهای اصلی فناوری اطلاعات، بخش خصوصی در دیگر حوزهها میتواند به راحتی وارد شود و به دولت کمک کند. قطعاً دولت به تنهایی قادر نخواهد بود تا صنعت فاوا را در کشور ایجاد کند. دولت تنها میتواند مقدمات این کار را ایجاد و بسترهای فعالیت بخش خصوصی را فراهم کند. از همین رو در تمام کشورها بخش خصوصی نقش کلیدی و مهمی در صنعت فاوا و اقتصاد دانشبنیان ایفا میکند؛ اما متاسفانه تاکنون دولت راهکارهای ضروری، تسهیلات مناسب، مستمر و قانونمند برای حضور بخش خصوصی در توسعه فاوا و بهرهبرداری از خدمات این حوزه را ارائه نکرده است و لذا در مقایسه با سایر کشورهای منطقه و خصوصاً با توجه به سند چشمانداز وضعیت نسبتاً نامناسب است. توسعه فاوای کشور بدون سرمایهگذاری بخش خصوصی غیرممکن است. باید قوانین و مقررات به نحوی وضع شوند که منابع غیردولتی به سهولت و با ریسک کمی بهکار گرفته شده تا کسب وکار حوزه فاوا را رونق دهند. درنهایت باید این اقدامات منجر به خروج دولت از حوزه تصدیگری و محدود شدن به نظارت و ساماندهی در بازار فاوا برای ظرفیتسازی و ایجاد رقابت سالم برای بخش خصوصی شود؛ بنابراین برنامه ششم توسعه باید به نقش بخش خصوصی در توسعه فاوا توجه کند و با تدوین برنامههای مناسب، زمینه فعالیت بخش خصوصی را ایجادکند.
اهداف کمی و قابل سنجش
یکی از الزامات برنامهریزی موفق، داشتن اهداف دقیق، شفاف و قابل اندازهگیری است. زمانی که برنامه دارای چنین اهدافی نباشد احتمال موفقیت آن به شدت کاهش مییابد از سوی دیگر امکان سنجش و بررسی روند اجرای برنامه را در حین و پایان اجرای برنامه از بین میبرد. این مشکلی است که اکثر برنامههای توسعه در کشور ما داشتهاند. بخش فاوا نیز از این قاعده مستثنا نیست. در موارد معدودی که در برنامههای توسعه به فاوا پرداخته شده است خبری از اهداف مشخص، دقیق، کارشناسی شده و قابل سنجش نیست. در برنامه ششم توسعه ضروری است بندهایی که به فاوا میپردازند فارغ از نگاه حداقلی یا حداکثری به موضوع، دارای اهداف مشخص و قابل سنجشی باشند؛ یعنی حتی اگر در برنامه ششم همانند برنامههای قبلی نگاه حداقلی به فاوا حاکم باشد باز هم نیازمند قرار دادن اهداف کمی و مشخص در برنامه هستیم. قانونگذار باید به اهمیت این موضوع توجه کنند و صرفاً به بیان اهداف کیفی و کلی و دارای ابهام بسنده نکنند.
استفاده از تجربیات دیگر کشورها
هماکنون برخی از کشورها در حوزه فناری اطلاعات و ارتباطات پیشرفتهای زیادی داشتهاند و توانستهاند اقتصاد خود را تبدل به اقتصاد دانشبنیان کنند. کشورهای توسعهیافته و برخی از کشورهای در حال توسعه مانند کشورهای جنوب شرق آسیا با استفاده از الگوهای مناسب توانستهاند صنعت فاوا را در کشورشان ایجاد کنند و از این طریق مواهب فراوانی برای اقتصادشان به ارمغان آورند. هماکنون تجربه این کشورها در مقابل ما قرار دارد. ما نباید همانند آن کشورها از نقطه صفر آغاز کنیم بلکه باید از تجربیات آنها استفاده کنیم و سریعتر این راه را طی کنیم. البته شرایط اقتصادی اجتماعی و فرهنگی کشورها بسیار با هم متفاوت است لذا نمیتوان دقیقاً از الگوهای کشورهای دیگر استفاده کرد؛ اما میتوان الگوها و روشهای آنها را مورد بررسی قرار داد و با بهرهگیری از تجربیات آنها به یک الگوی بومی برای توسعه فاوا دست یافت. بیتوجهی به تجربیات این کشورها میتواند به بها افزایش هزینه و زمان برای دستیابی به صنعت فاوا در کشور تمام شود.
ساماندهی حق مالکیت
یکی از موانع اصلی و مهم توسعه فناوری اطلاعات در کشور ما به رسمیت نشناختن حقوق مالکیت است. ازآنجایی که در فناوری اطلاعات و ارتباطات بخش عمدهای از فعالیتها بر اساس ایدهها، طرحها و کارهای جدید و نوآورانه است بدون حق مالکیت امکان توسعه آن وجود ندارد. محققان، نوآوران و تولیدکنندگان محصولات دانشبنیان باید اطمینان داشته باشند که طرح آنها مورد سوءاستفاده دیگران قرار نمیگیرد و حق مالکیت آنها بهرسمیت شناخته میشود. این همان اتفاقی است که تاکنون در کشور ما رخ نداده است و سبب دلسردی نوآوران و محققان و فرار سرمایهها از این بخش شده است. به نظر میرسد یکی از مهمترین الزامات توسعه فناوری اطلاعات، به رسمیت شناختن حقوق مالکیت باشد. این اقدام باید هم بهصورت قانونی و هم اجرایی عملیاتی شود؛ یعنی باید هم قوانین مناسب، بهروز و کارآمد برای حمایت از حق مالکیت تدوین شود و هم باید دستگاههای مختلف نظارتی و قضایی به اجرای دقیق این قوانین بپردازند.
منبع: ماهنامه دیدهبان فناوری- شماره دوم
کد مطلب: 9862