در طول یک سالی که گذشت، فناوری در کنار تغییر و تحولات فنی خود که هر روز با رونمایی از محصولی جدید خود را به رخ ما میکشید، دستخوش تغییرات اجتماعی فراوانی شد از این جهت که فناوری در طول این یک سال نه تنها خود از تحولات اجتماعی تاثیر پذیرفت بلکه حتی عاملی برای ایجاد تحولات اجتماعی شد.
در زیر تلاش میکنیم به برخی از مهمترین این تحولات بپردازیم. طبیعی است فهرست زیر اساسا فهرست کاملی است و فقط برخی از مهمترینها را از نظر نویسنده دربر میگیرد.
از اینترنت تا بهار عربی
سالی که گذشت را میتوان به تعبیری سیاسیترین سال فناوری دانست از این جهت که فناوری اطلاعات و در راس آن اینترنت و شبکههای اجتماعی توانستند نقش مهمی در تحولات اخیر در خاورمیانه ایفا کنند. نقش شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک و توییتر در انقلابهایی که در نهایت به بهار عربی معروف شدند، هنوز هم یکی از محورهای اصلی بحث درباره فناوری و تاثیرات اجتماعی آن است.
هنوز فراموش نکردهایم این فناوری بود که گوش انقلابیون مصر و تونس و بعدها لیبی و یمن را به گوش جهانیان رساند و انقلابیون برای هماهنگی در اقدامات خود به شبکههای اجتماعی متوسل میشدند.
در همان ایام انقلاب مصر نیز مدیران فیسبوک، گوگل و توییتر یکصدا ضمن حمایت از انقلاب مصر اعلام کردند که با ارائه سرویسهای جدید تلاش میکنند به نوعی از انقلابیون حمایت کنند.
برخی سالی که گذشت را سیاسیترین سال فناوری در طول تاریخ نهچندان کوتاه آن مینامند. به نظر میرسد دیگر دوران مفهوم اینترنت به عنوان یک موجود خنثی به پایان رسیده است.
حضور فناوری در تحولات اجتماعی و سیاسی جهان
دعوت سران کشورهای قدرتمند جهان موسوم به گروه هشت از مدیران غولهای فناوری بار دیگر نشان داد فناوری چه نقش مهمی در جهان امروز ایفا میکند. سران گروه هشت در آخرین نشست خود که در فرانسه برگزار شد از مدیران گوگل، فیسبوک و چند شرکت بزرگ دیگر دعوت به عمل آوردند تا نظر آنها را درباره راههای مقابله با قاچاق اینترنتی و همینطور مشکل بزرگی به نام هکرهای ناشناس جویا شوند. این اولین بار بود که سیاستمداران صریحا برای حل مشکلات دست به دامان غولهای فناوری میشدند اما غولهای اینترنت همیشه هم با سیاستمداران سر میز نمینشینند و در بسیاری از مواقع با آنها زاویه پیدا میکنند. مثلا کنگره آمریکا اخیرا تلاش کرد دو لایحه را به تصویب برساند که هدف از آنها مقابله با قاچاق اینترنتی بود اما مخالفت سرسختانه غولهای بزرگی مثل گوگل و فیسبوک سبب شد این لوایح عملا متوقف شوند و کنگره رسیدگی به آنها را به زمان و شرایطی بهتر موکول کند.
جنایات سایبری
شاید بتوان به نوعی سالی که گذشت را سال امنیت مجازی یا به عبارت دقیقتر ناامنی مجازی نامید از این نظر که در طول یک سال گذشته شاهد حمله هکرهای مختلف به وبسایتهای دولتی و غیردولتی بودیم.
دایره این حملات آنقدر گسترده بود که برخی از وبسایتهای دولتی مهم در کشورهای مختلف را نیز هدف قرار میداد تا جایی که برخی از دولتها مستقیما یکدیگر را به پشتیبانی از هکرها متهم میکردند، مثل آمریکا که چین و گاهی نیز روسیه را به حمایت از هکرها برای حمله به وبسایتهای اقتصادی این کشور متهم کرد.
نکته قابل توجه اینکه هکرها در سالی که گذشت گویی به یک سازماندهی بزرگ رسیده بودند و انگیزههای آنها دیگر صرفا انگیزههای فردی نبود بلکه آنها اهدافی والاتر را پیگیری میکردند.
نمونه اخیر درباره این هکرها، گروه هکرهای عربستانی به وبسایتهای دولتی و اقتصادی در اسرائیل بود که با حملات بعدی یک گروه فلسطینی نیز پیگیری شد و بحث انتفاضه اینترنتی را رقم زد.
اما هک کردن الزاما با این آرمانها صورت نمیگیرد و ناامنی مجازی باعث شده است همه کشورها به نوعی خود را قربانی آن بدانند.
نکته جالب توجه اینکه با وجود تاکید کارشناسان، هنوز هیچ مکانیسم مشترکی در سطح جهانی در این زمینه شکل نگرفته است که بسیاری دلیل عمده آن را وجود اختلافات نگاه به اینترنت میدانند.
افشاگری از نوع ویکیلیکس
یکی از مهمترین تحولات اینترنت در سالی که گذشت به نام ویکیلیکس و بنیانگذار آن جولیان آسانژ رقم خورده است. آسانژ با کاری که در این وبسایت کرد و توانست هزاران هزار اسناد محرمانه آمریکا را منتشر کند، عملا مفهوم اطلاعرسانی در اینترنت را دستخوش یک تغییر گسترده کرد و موجب شد کشورهای غربی که مدام از لزوم جریان آزاد اطلاعات و اینترنت آزاد سخن میگفتند، کمی در مواضع خود تجدید نظر کنند؛ تجدیدنظرهایی که بعضا آنها را دچار تناقضات بنیادین میکرد. بسیاری معتقدند تاریخ اینترنت را میتوان به دوران قبل از ویکیلیکس و بعد از آن تقسیم کرد و افشاگری ویکیلیکس مانند حملات ۱۱ سپتامبر ضربات سنگینی بر آمریکا وارد کرد.
جنگ سرد اینترنتی
بار دیگر جنگ سرد احیا شد اما در فضایی مجازی، از این نظر که دو نگاه متفاوت به مقوله فناوری به خصوص فناوری اینترنت سبب شد کشورهای غربی و شرقی بار دیگر رودرروی یکدیگر قرار بگیرند. در یک سو آمریکا و اروپا قرار دارند که کشورهای چین و روسیه را تحت فشار قرار داده و از آنها خواستهاند فضای اینترنت را در کشور خود باز کنند و در سوی دیگر این دو کشور قرار دارند که آمریکا و اروپا را به مداخله در امور داخلی خود از طریق اینترنت متهم میکنند. این بازی اتهامزنی متقابل باعث شده است برخی از رویارویی جدید دو بلوک شرق و غرب سخن به میان بیاورند.
دولت چین و روسیه بارها اعلام کردهاند که غرب پشت شعار اینترنت آزاد پنهان شده و از آن به عنوان حربهای برای حمایت از مخالفان برای براندازی استفاده میکند. این اختلاف نظر موجب شده دو طرف همواره نگاهی بدبینانه به یکدیگر داشته باشند.