دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ , 23 Dec 2024
جالب است ۰
جنگ شبكه اي تصويرهايي از جنگجويان اطلاعاتي را در اذهان خلق مي كند كه شرورانه به شبكهِ رايانه اي دشمن خود حمله مي كنند، ويراني به بار ميآورند و آنها را فلج مي كنند. اين، سناريوي هول انگيزي است، اما اينكه تاچه اندازه احتمال وقوع چنين جنگي وجود دارد و تأثيراتش بر طرف مقابل چيست،مي تواند موضوع بحث مقالات علمي متعددي باشد.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی پاینا
جنگ شبكه اي تصويرهايي از جنگجويان اطلاعاتي را در اذهان خلق مي كند كه شرورانه به شبكهِ رايانه اي دشمن خود حمله مي كنند، ويراني به بار ميآورند و آنها را فلج مي كنند. اين، سناريوي هول انگيزي است، اما اينكه تاچه اندازه احتمال وقوع چنين جنگي وجود دارد و تأثيراتش بر طرف مقابل چيست،مي تواند موضوع بحث مقالات علمي متعددي باشد.

به گزارش افتانا (پایگاه خبری امنیت فناوری اطلاعات)،حملات شبكه اي، در حوزهِ امنيت شبكه اي و سيستمهاي اطلاعاتي، مشكلات پيچيده جديدي را به بار آورده كه طرح موضوعات جديدي در حوزهِ سياست عمومي و امنيت ملي را باعث شده است. موضوعات اصلي اين نوشته بررسي مسائل مربوط به تروريسم شبكه اي، حملات شبكه اي عليه زيرساختهاي اساسي و ارتباط آنها باامنيت ملي است. تروريسم شبكه اي استفاده از امكانات و ابزارهاي شبكهِ رايانه اي براي فلج كردن زيرساختهاي اساسي يك كشور (مانند انرژي، حمل ونقل و فعاليتهاي دولتي) يا ارعاب و در منگنه قرار دادن يك دولت يا مردم شهرهاست.

افزايش وابستگي فعاليتهاي دولتها و زيرساختهاي اساسي كشورها به شبكه هاي رايانه اي، آسيب پذيريهاي جديدي را پديد مي آورد كه تروريسم شبكه اي مي تواند با استفاده از آنها، به يك شبكهِ رايانه اي كه سيستم امنيتي ضعيفي دارد، نفوذ كند و به زيرساختهاي اساسي آن ضربه وارد آورد يا كاملاًآن را از كار بيندازد.

بسياري از مطالب موجود در زمينهِ تروريسم شبكه اي، آسيب پذيريهاي شبكه هاي رايانه اي و آسيب پذيريهاي زيرساختهاي اساسي را يكسان مي دانند و معتقدندكه اين آسيب پذيريها امنيت ملي را در معرض خطر جدي قرار مي دهند. هرچندنفوذ سريع فناوري شبكهِ رايانه اي در فعاليتهاي اقتصادي نوپاست، اما زمينه هاي آسيب پذيري آن بسيار گسترده است.

با نگاه دقيق تري به ارتباطات موجودبين شبكه هاي رايانه اي و زيرساختهاي اساسي، ميزان آسيب پذير بودنشان دربرابر حمله و تأثيرشان بر امنيت ملي، پي مي بريم كه فرضيهِ آسيب پذيري آنها اشتباه است. البته، ارزيابي كامل اين موضوع در اين نوشته امكان پذيرنيست، اما با نگاهي اجمالي درمي يابيم كه هرچند بسياري از شبكه هاي رايانهاي در برابر حمله آسيب پذيرند، اما تنها تعداد اندكي از زيرساختهاي اساسي،به
اين اندازه در معرض خطر قرار دارند.

براي ارزيابي مجدد تهديد شبكه اي بايد چهار عنصر را در نظر گرفت. نخست اينكه لازم است جنگ شبكه اي و تروريسم شبكه اي را در متن تاريخي حمله عليه زيرساختها، بررسي كنيم. در اين ارتباط، بايد يادآور شد كه بيش از هشتادسال است كه استراتژيهاي حمله عليه زيرساختهاي غيرنظامي، مورد بحث و بررسي قرار گرفته اند. دوم اينكه ما بايد حملات شبكه اي عليه زيرساختها را باتوجه به ميزان صدمات وارد شده بررسي كنيم.

در زمينهِ مدت زمان قطع برق،تأخير در پروازها و اختلال در ارتباطات، كه عموماً روي مي دهند و مي تواناز پيامدهاي آنها براي مبارزه با جنگ شبكه اي و تروريسم شبكه اي استفادهكرد، اطلاعات گسترده اي در اختيار است. سوم اينكه بايد ميزان وابستگي زيرساختها به شبكهِ رايانه اي را مشخص كرد و سرانجام اينكه در زمينه تروريسم شبكه اي، به كاربرد سلاحهاي شبكه اي توجه داشت و همچنين، مشخص كردكه آيا تروريستها مي توانند در راستاي رسيدن به انگيزه ها و اهداف سياسي خود از آنها استفاده كنند. در اين صورت، چگونه به اين كار اقدام مي كنند.

با بررسي اوليهِ اين عوامل پي مي بريم كه مشكلات و مسائل آسيب پذيري شبكهِ رايانه اي بسيار جدي و فزاينده است، اما در مورد تهديد امنيت ملي از سوي آنها مبالغه شده است. جوامع صنعتي مدرن قوي تر از آن هستند كه در نگاه نخست به نظر مي آيند. زيرساختهاي اساسي، به ويژه در اقتصادهاي كلان مبتني بر بازار، بسيار گسترده، متنوع، فراوان و خودسازنده تر از آن هستند كه بتوان با بررسي گذرايي به ارزيابي دقيق آنها پرداخت. در بسياري از موارد،حملات شبكه اي نسبت به حملات فيزيكي از تأثير و قدرت تخريب كمتري برخوردارند و تنها مزيت آنها اين است كه اجرايشان از حملات فيزيكي ارزانتر و آسان تر مي باشد.

زيرساخت به عنوان هدف

تروريسم شبكه اي نخستين مورد از به كارگيري يك فناوري جديد براي ايجادآسيب پذيريهاي استراتژيك نيست. هرچند نمي توان تئوريهاي جنگ شبكه اي ونيروي هوايي را با يكديگر تطبيق داد، اما مقايسه بين اين دو بسيار مفيداست.

در اين راستا، با بررسي مجدد جنگ جهاني اول، استراتژيستهاي اروپايي،مانند داوت(۱) و ترنچارد(۲) عنوان مي كردند كه بمباران هوايي زيرساختهاي اساسي در پشت خطوط جنگ، مي تواند توانايي دشمن را براي ادامه جنگ نابودكند. در جنگ جهاني دوم، هدف ارتش امريكا و نيروي هوايي سلطنتي انگلستان ازبمباران شديد اردوگاهها، از بين بردن تأسيسات برق، حمل و نقل و كارخانجاتبود. بايد يادآور شد كه قسمت اعظم نخستين نوشته هاي موجود دربارهِ حملات شبكه اي عمدتاً شبيه و مديون مطالب نوشته شده دربارهِ بمبارانهاياستراتژيك است.

طي جنگ جهاني دوم و بعد از آن، تحقيقات انجام شده از سوي امريكا دربارهِ بمبارانهاي استراتژيك، از جمله اسناد مهمي مي باشد كه مي توان با مطالعه آن ميزان تأثير حمله به زيرساختها را بر جوامع ارزيابي كرد. در دوران جنگ جهاني دوم، امريكا
و انگلستان هزاران هواپيماي بمب افكن را بر فضاي هواييآلمان به پرواز درآوردند تا اين كشور را با ميليونها تن مواد منفجره بمباران و در نتيجه، زيرساختهاي آن را فلج كنند، شالودهِ صنعت آن را ازبين ببرند و خواست و ارادهِ مردم را براي ادامهِ جنگ در هم بشكنند.

پيش ازاين، نظريه پردازان جنگ هوايي معتقد بودند كه چنين حمله اي دشمن را فلج ميكند و توان آن را از بين مي برد، اما يافته هاي اين تحقيق نشان داد كه جوامع صنعتي مقاومت و توان بازسازي فوق العاده زيادي دارند، به طوري كه حتي توليدات صنعتي عملاً به مدت دو سال در زير بمبارانها افزايش يافت وتنها زماني اين مقاومت متوقف شد كه نيروهاي زميني، آلمان را اشغال كردند.

همچنين، حملات هوايي زماني مؤثر واقع شدند كه بخشهايي از آلمان اشغال شد واين كشور ديگر توانايي جلوگيري از سقوط و فروپاشي اقتصاد خود را نداشت. باوجود اين، تواناييهاي دفاعي آلمان بي اندازه بالا بود و اقتصاد اين كشورسريعاً رو به بهبود پيش رفت. آلماني ها با سرعت و نبوغي فراتر از حد انتظارمتحدان، صنايع جنگي اساسي خود را بازسازي كردند. آنها تقريباً به هروسيلهِ ممكن متوسل شدند تا مردم با ذكاوت و مبتكرشان در برابر حمله عليهاقتصاد كشور تدبيري بينديشند و تأثير اين حملات را به كمترين سطح برسانند.

واكنش رواني مردم آلمان در برابر حملات هوايي بسيار درخور توجه بود. بهرغم آنكه آنها تحت كنترل بي رحمانهِ نازيها بودند، در برابر وحشت وسختيهاي ناشي از حملات مكرر هوايي، نابودي خانه ها و داراييهايشان و شرايط سخت و مرگبار، مقاومت عجيبي را از خود نشان دادند. در واقع، هرچند آنهاروحيهِ اعتقاد به پيروزي نهايي يا مصالحهِ رضايت بخش و اعتماد به رهبر خودرا به تدريج از دست دادند، اما تا زماني كه ابزارهاي فيزيكي توليد را دراختيار داشتند، به مبارزه مؤثر خود ادامه دادند.

امريكا از بمبارانهاي هوايي جنگ ويتنام نيز به همين نتايج رسيد؛ چرا كه برخلاف انتظار، اغلب، بمبارانهاي هوايي عزم مردم را براي ادامهِ مقاومت راسختر مي كرد. با ظهور سلاحهاي هسته اي - و شايد سلاحهاي بسيار دقيق هدايت شونده - اين امكان براي نيروي هوايي فراهم آمد تا زيرساختهاي غيرنظامي راويران كند. با اين توضيح، مي توان بدين نتيجه رسيد كه حملات هوايي ازحملات شبكه اي كشنده ترند.

طبق يكي از نتايج به دست آمده از تحقيقات انجام گرفته در مورد بمبارانهاي استراتژيك، تجربهِ آلمان نشان داد كه صرف نظر از سيستم مورد هدف، هيچ صنعت ضروري و حياتي اي را نمي توان با يك حمله براي هميشه از فعاليت بازداشت،بلكه حملات مجدد و پي درپي ديگري نيز براي دست يابي بدين هدف لازم است. البته، ممكن است هر حملهِ شبكه اي، تنها يك بار صورت بگيرد.

هنگامي كه يك هكر به شبكهِ رايانه اي وارد شد و آسيب مورد نظر خود را وارد آورد، هدف معمولاً منفذ آسيب پذيري را كه هكر از آن استفاده كرده است، مسدود وسيستمهاي آسيب ديده را مجدداً وارد شبكه مي كند. براي اينكه حملات شبكه اي به سطح تخريب مد نظرشان دست يابند، بايد همواره در پي نقاط ضعف و آسيب پذيريها و فنون جديد باشند. همچنين، حملات شبكه اي به ندرت - يا مي توان گفت هرگز - موجب آسيب فيزيكي اي مي شوند كه بازسازي و تعمير آن به مدتزمان زيادي نياز دارد.
کد مطلب : 1537
https://aftana.ir/vdch.xnzt23nmqftd2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی