بازیهای المپیک همواره دارای این استعداد بوده که شرایط سیاسی اجتماعی زمان برگزاری را در خود انعکاس دهد.
ورزش، بهانهاي براي صلح و رفاه
نگاهی به جوانب سیاسی و اقتصادی بازیهای المپیک
سید یاسین اسدی
روزنامه دنیای اقتصاد , 5 مرداد 1391 ساعت 14:54
بازیهای المپیک همواره دارای این استعداد بوده که شرایط سیاسی اجتماعی زمان برگزاری را در خود انعکاس دهد.
بازیهای المپیک همواره دارای این استعداد بوده که شرایط سیاسی اجتماعی زمان برگزاری را در خود انعکاس دهد. دولتها نیز سعی بر آن داشته و دارند که از آن به عنوان فضایی تبلیغاتی و ابزاری سیاسی در راستای منافع خود استفاده کنند.
به دلیل تمرکز شدید رسانههاي مختلف بسیاری گروهها از این شرایط استفاده کرده و در راستای ابراز و اثبات خود دست به اقداماتی خوشایند و گاه ناخوشایند ميزنند. در طی صد سال اخیر از تجربه برگزاری این رویداد ورزشی استفاده ابزاری توسط کشورهای برگزارکننده در راستای منافع خود به صورت یک امر طبیعی درآمده است.
همانگونه که در المپیک ۱۹۸۸ سئول، دولت کرهجنوبی از این رویداد به عنوان وسیلهای برای شناساندن گسترده پیشرفتهايي که در صنایع الکترونیک به آن دست یافته بود استفاده کرد و براي تسهیل و گسترش صادرات این صنعت خیز برداشته داشت. همچنین استفاده گسترده تبلیغاتی دولت فاشیست آلمان در المپیک ۱۹۳۶ برلین در راستای ترویج رژیمهاي فاشیستی و ایدئولوژی نژادپرستی انجام داد گویای این واقعیت است.
استفاده حکومت چین از المپیک ۲۰۰۸ در راستای نوعی تبرئه جویی از انتقاداتی که به پایمال شدن حقوق شهروندی توسط حکومت انجام ميشود، امری واضح به نظر ميرسید. چرا که این عملکرد مورد انتقاد دوباره قرار گرفت. المپیک ۱۹۶۸مکزیک را ميتوان بهعنوان مثالی جالب توجه معرفی كرد.
از این جهت که تحولات سیاسی دوران خود را به طور گسترده انعکاس داد. در سال ۱۹۶۸ شاهد ترور مارتین لوترکینگ و روبرت کندی و نیز اوج گرفتن مبارزات مدنی، اجتماعی در ایالات متحده آمریکا بودیم. همچنین جنگ سرد بین ایالات متحده آمریکا و شوروی به دلیل تعرض و هجوم شوروی و سقوط دولت میانهرو الکساندر دوبچک وارد مرحله بغرنجی شده بود.
از آن جهت که دوبچک قصد انجام اصلاحات در وضعیت سیاسی چکسلواکی تحت برنامه «سوسیالیسم با سیمای انسانی» و به نوعی تعدیل در ایدئولوژی چپ به جبهه منازعه شرق و غرب تبدیل شده بود که با تعرض نظامی شوروی پایانی بر بهار پراگ رقم خورد. در این بازیها دانشجویان اعتراضات گستردهای را به سیاستهاي مداخلهجویانه آمریکا، خصوصا مداخله نظامی به جمهوری دومنیکن در سال ۱۹۶۵ ابراز کردند و اعتراضات گستردهای به سیاستهاي دولت مکزیک انجام گرفت که توسط نیروهای دولتی به شدت سرکوب شد.
در این اعتراضات، تخمین زده ميشد که حدود ۲۰۰۰ دانشجو دستگیر شده بودند که اکثر آنها یکسال بعد آزاد شدند. حادثهای که در المپیک ۱۹۷۲ مونیخ رخ داد، دلیل مهم دیگری بر جنبههاي سیاسی این رویداد ورزشی است. حادثهای که در آن به کاروان ورزشی اسرائیل در کمپ بازیها حمله شد که در آن دو نفر از اعضای تیم کشتی کشته شدند و چند نفر دیگر به گروگان گرفته شدند.
در نهایت ۹ نفر از اعضای این تیم کشته شدند. این حادثه که مسوولیت آن را گروههاي فلسطینی برعهده گرفتند، این درخواست را به همراه داشت که ۲۳۴ زندانی که در بند اسرائیل هستند در قبال گروگانها باید آزاد شوند. بمبگذاری در المپیک ۱۹۹۶ آتلانتا و تهدید حمله به رآکتور هستهای لوکاس هی در المپیک سیدنی ۲۰۰۰ همگی دلالت بر استفاده ابزاری گروههای مختلف از این رویداد مهم بینالمللی است.
اتفاقات دیگری که جنبه سیاسی این بازیها را تقویت ميکند شرکت و عدم شرکت کشورها در این رویداد ميباشد. کشورهای مختلف با عدم شرکت در بازیها عملا پیام سیاسی خود را از این طریق ابراز ميکنند. و در واقع با وسیله قرار دادن تیمهاي ورزشی اهداف سیاسی خود را دنبال ميکنند. همچنین عدم اجازه شرکت به بعضی کشورها نوعی پیام سیاسی را به آن کشورها مخابره ميکند.
همچنان که محرومیت آفریقای جنوبی توسط کمیته بینالمللی المپیک از بازیهای ۱۹۶۴ توکیو تا ۱۹۹۲ بارسلون به دلیل اعمال سیاستهاي نژادپرستانه و آپارتاید نظام حاکم، این پیغام را به این کشور ارسال کرد که جامعه جهانی از سیاست و عملکرد رژیم حاکم ناخشنود است. بایکوت المپیک ۱۹۷۶ مونترال توسط ۳۲ کشور آفریقایی در اعتراض به حضور نیوزیلند به دلیل رفتار نژادپرستانه تیم راگبی آن قابل توجه بود.
همچنین جمهوری خلق چین (تایوان) بازیهای سال ۱۹۷۶ را به دلیل اینکه کانادا اعلام کرده بود این تیم نمیتواند تحت نام «جمهوری چین» در این بازیها شرکت کند تحريم كرد؛ با این حال توافق شد که تایوان از پرچم چین و سرود ملی آن استفاده کند. تایوان با این امر نيز مخالفت کرد و تا سال ۱۹۸۴ در این بازیها حضور نیافت.
تا اینکه با نام «چین تایپه» و با پرچم مخصوص خود در بازیها حضور مجدد یافت. در سال ۱۹۸۰ و ۱۹۸۴ طرفین درگیر جنگ سرد بازیهای یکدیگر را تحریم کردند. ایالات متحده به همراه ۶۴ کشور غربی دیگر المپیک ۱۹۸۰ مسکو را به دلیل حمله شوروی به افغانستان تحریم کردند. به موجب این تحریم تعداد کشورهای شرکتکننده در این بازیها تنها ۸۰ کشور بود که از سال ۱۹۵۶ کمترین تعداد کشورهای حاضر در المپیک بود.
اتحاد جماهیر شوروی و ۱۴ کشور عضو بلوک شرق با عنوان این مطلب که امنیت ورزشکارانشان تامین نیست، در المپیک ۱۹۸۴ لسآنجلس حضور نیافتند. در سال ۱۹۸۸ کرهشمالی در اعتراض به اینکه با کرهجنوبی به عنوان میزبان مشترک اعلام نشده است در المپیک سئول شرکت نکرد. در المپیک ۱۹۹۲ بارسلون برای نخستین بار طی ۲۰ سال تجربه اخیر بازیها بود که تمامی کشورها حضور یافتند و از تحریم کامل بازیها خودداری کردند.
هرچند که تحریمهاي جزئی توسط برخی کشورها در برخی رشتههاي ورزشی صورت گرفت. همچنین پس از آنکه معلوم شد دولت چین ۸۰۰ هزار مترمربع از جنگلهاي استوایی در معرض انقراض استان پایوآی اندونزی را برای بازیهای المپیک ۲۰۰۸ به قیمت یک میلیارد دلار خریده است؛ گروههای طرفدار محیط زیست اعتراضاتی را در این مورد ابراز کردند و به نوعی این بازیها را بایکوت کردند.
در دورههاي اخیر بازیهای المپیک تلاشهاي گستردهای توسط جامعه جهانی و کشورهای مختلف برای بهرهگیری از این رویداد مهم در راستای تعمیق صلح و ثبات جهانی و پرهیز از خشونت صورت گرفته است. در همین راستا دبیر کل وقت سازمان ملل کوفی عنان با بیان سخنانی در این رابطه اهمیت این موضوع را برجسته و عنوان کرد: «درک پیام صلح المپیک موجب پایان یافتن خشونتها در سراسر دنیا خواهد شد. این رویداد ورزشی یک دلیل قوی و محکم برای گروههاي درگیر در نزاع و ستیز برای پایان دادن به خشونت است که مردم بسیاری از جهان را در درد و رنج فرو برده و موجبات فراهم آوردن فضای صلح و گفتوگو است.»
جنبههاي اقتصادی
انگیزه کشورهایی که برای میزبانی این بازیها رقابت ميکنند، تنها به دست آوردن افتخار میزبانی این فوق رویداد ورزشی نیست. واضح است که منافع اقتصادی آن اگر مهمترین انگیزه رقابت نباشد، بدون شک یکی از مهمترین دلایل رقابت برای میزبانی است.
هرچند منافع اقتصادی آن در ظاهر کوتاه مدت مينماید، اما منافع بلند مدت آن قابل چشم پوشی نمی باشد. فراهم آوردن فرصتهاي شغلی مختلف در کشور میزبان یکی از اثرات مهم این بازیها است. هرچند اثرات کوتاهمدت افزایش اشتغال به عینه قابل ملاحظه و مشخص است. اما در مورد اشتغال بلندمدت متغیرهایی همچون ساختار اقتصادی اجتماعی اثرگذاری انکارناپذیری دارند.
اثرات اشتغال المپیک زمستانه ۱۹۹۴ لیل هامر نروژ را چند سال قبل و بعد از بازیها نشان ميدهد.
اثرات رشد قیمت ناشی از این رویداد امر قابل پیشبینی است و به نوعی به دلیل سیل جمعیت مشتاق این بازیها اجتنابناپذیر است.
برای مثال در المپیک آتن بسیاری از مردم خانههاي شخصی خود را به توریستها به ده برابر بالاتر از قیمت عادی اجاره ميدادند. (شكل ۲) روند شاخص قیمت را در المپیک ۱۹۹۲ بارسلون نشان ميدهد. منافع بلندمدت اقتصادی اعم از افزایش کارآیی تولید ناشی از سرمایهگذاریهایی که روی زیرساختها مانند راهها، حملونقل، هتلها، رستوران و افزایش امکانات رفاهی برای توریستها و نیز کسب شهرت و اعتبار جهانی توسط میزبان است.
انتخاب میزبان المپیک هفت سال قبل از بازیها توسط کمیته بینالمللی المپیک صورت ميگیرد. فرآیند طولانی برای آماده سازی میزبانی اعم از سرمایهگذاریهاي زیربنایی، ساختن مجموعههاي ورزشی، هتلها طی ميشود. سه سال قبل از بازیها شهر برگزارکننده انتخاب ميشود. شهر میزبان باید مبلغ ۱۵۰.۰۰۰ دلار را به عنوان وثیقه به کمیته بینالمللی المپیک بپردازد که در مقایسه با هزینههاي آمادهسازی مبلغ ناچیزی است.
گفته ميشود هزینههاي آماده سازی المپیک ۲۰۱۲ لندن حدود ۱۳ میلیارد پوند بوده است. براساس تجربهای که از برگزاری مسابقات المپیک وجود دارد، نیاز به دریافت وثیقه را الزامی ميکند. چون که در جریان المپیک زمستانه ۱۹۷۶ ابتدا شهر دنوور به عنوان میزبان انتخاب شد اما طی رفراندمی که برگزار شد مردم نارضایتی خود را از برگزاری بازیها در شهر خود اعلام کردند و بنابراین کمیته بینالمللی المپیک مجبور به انتخاب شهر دیگری شد.
در ۵۰ سال اخیر هزینههاي میزبانی افزایش قابل ملاحظهای یافته است. همینطور منافع حاصل نیز بسیار قابل توجه شده است. همچنین از آنجا که رفته رفته تامین مالی هزینههاي میزبانی از بخش عمومی به بخش خصوصی منتقل شده است و قسمت اعظم هزینههاي عمومي را مالیات دهندگان ميپردازند، اهمیت مدیریت هزینهها و منافع حاصل از آن دو چندان شده و عملکرد مسوولان در این زمینه زیر نظر شهروندان قرار ميگیرد.
در صد سال گذشته روشهاي مختلفی برای تامین مالی هزینههاي المپیک اتخاذ شده است. یکی از دلایل مهم تنوع برگزاری این بازیها در کشورهای متفاوت از نظر ساختار اقتصادی است. طبیعتا تامین مالی المپیک ۱۹۸۴ لسآنجلس و ۱۹۹۶ آتلانتا در آمریکا با ساختار اقتصادی سرمایه داری دموکراتیک، بسیار متفاوت از تامین مالی المپیک ۱۹۸۰ مسکو با ساختار کمونیستی و تک حزبی است.
بنابراین به دلیل این تفاوت ساختاری و نیز تفاوت در زیر ساختهاي کشورهای مختلف میزبان عموما از روشهاي مختلف هزینههاي برگزاری تامین شده است. با این حال ميتوان مدلهاي تامین مالی آن را در سه دسته و دوره طبقهبندی کرد.
دوره اول از سال ۱۸۹۶ – ۱۹۶۸ به دلیل محدودیت المپیک به ورزشکاران آماتور، هزینههاي بالای مسافرت، نبود رسانههاي فراگیر این بازیها در سطح محدود و کوچک برگزار ميشد. به همین دلیل تاثیرات اقتصادی کلان آن قابل توجه نبود. عمدتا تامین مالی در این دوران از طریق کمکهاي بخش خصوصی صورت ميگرفت.
دوره دوم از سال ۱۹۶۹ – ۱۹۸۰ به دلیل افزایش توجه جهانی و نیز گسترش حجم و اندازه بازیها نیاز به منابع مالی جدید احساس شد. همچنین افزایش توجه رسانهها به این بازیها باعث ظهور اسپانسرها و حق پخش تلویزیونی به عنوان یکی از منابع درآمدیشد.
در این دوره این فهم حاصل شد که المپیک دارای اثرات اقتصادی کوتاه مدت و بلند مدت قابل ملاحظه ای چه مثبت و چه منفی بر کشور میزبان است. المپیک مونیخ و مونترال هر دو از منابع عمومی تامین مالی شدند و هرچند اطلاعات اندکی در مورد المپیك ۱۹۸۰ مسکو وجود دارد اما با توجه به ساختار اقتصادی شوروی روش تامین مالی آن امری واضح به نظر ميرسد.
دوره سوم از سال ۲۰۰۲ – ۱۹۸۱ بدهی ناشی از المپیک مونترال به واضحی هزینههاي سنگین این بازیها را نشان داد.
به همین دلیل در المپیک ۱۹۸۴ هیچ کشوری جز آمریکا وارد رقابت برای اخذ میزبانی نشد. در طول فرآیند آماده سازی المپیک لسآنجلس رفراندومی برگزار شد که نتیجه آن مخالفت مردم برای استفاده از منابع عمومی برای آمادهسازی بازیها بود، بنابراین مسوولان برگزاری به دنبال راههای جایگزین منابع عمومی بودند.
راه جایگزینی که انتخاب شد استفاده از درآمدهاي حاصل از فروش حق پخش تلویزیونی، تبلیغات و جذب اسپانسر بود. رفته رفته مدل تامین مالی این بازیها به صورت ترکیبی از منابع عمومی و خصوصی درآمد. هرچند درصد استفاده از این منابع در المپیکهاي مختلف متفاوت بود، اما به تدریج سهم بخش خصوصی از تامین مالی بازیها بیشتر ميشد. بازیهای ۱۹۸۸ سئول، ۱۹۹۲ بارسلون و ۲۰۰۰ سیدنی هر سه از یک مدل مختلط تامین مالی بهره گرفتند.
البته درجه توسعه یافتگی نسبی زیرساختهاي میزبان امر تعیینکنندهای در انتخاب مدلهاي تامین مالی دارد. برای مثال به دلیل توسعهیافتگی نسبی کمتر زیرساختی در ۱۹۷۶ مونترال، بارسلون۱۹۹۲ و ۱۹۸۸ سئول نیاز به صرف منابع بخش عمومی بیشتری وجود داشت. اما در المپیک ۱۹۸۴ لسآنجلس، ۱۹۹۶ آتلانتا و ۲۰۰۰ سیدنی به دلیل استعدادهای زیرساختی اقتصاد نیاز کمتری به منابع بخش عمومی وجود داشت.
کد مطلب: 2252