مشاور مديرعامل بانک آينده، معتقد است که مسائل فعالان حوزه بانکداري در کشور با هم مشترک است و دغدغههاي مشابه زيرساختي و امنيتي وجود دارد و با بحث و گفتگوي کارشناسي و همافزايي ميتوان گامهاي بزرگي براي پيشبرد نظام بانکي کشور برداشت.
به گزارش افتانا (پایگاه خبری امنیت فناوری اطلاعات)، از نظر مهندس احمد مرآتنيا، مشاور مديرعامل بانک آينده، که سالها در عرصه بانکداري کشور فعاليت کرده است، اگر کساني قدم پيش بگذارند و نهادي ايجاد کنند تا فعالان اين حوزه را گردهم آورد، نتيجه امر به نفع بانکداري کشور خواهد بود. آنچه در ادامه ميخوانيد حاصل گفتگويي است با وي درباره چالشهايي که توسعه بانکداري الکترونيکي در کشور با آنها روبهروست.
موانع يا چالشهاي توسعه بانکداري الکترونيکي را ميشود از لحاظ شکلي يا ساختاري هم بررسي کرد. از لحاظ شکلي طبق آخرين آمارها از حوزه کارت، تقريباً ۵/۴ کارت براي هر ايراني وجود دارد. اغلب فعاليتهاي بانکداري الکترونيکي در کشور ما نيز در حوزه پرداخت، در کنار تمام دردسرهاي آن نظير مسئله کارمزدها، متمرکز است و نه بخشهاي ديگر بانکداري الکترونيکي. نگاه شما به اين مقوله چگونه است؟
در بحث چالشهاي توسعه بانکداري الکترونيکي در کشور بهتر است ابتدا ببينيم بانکداري الکترونيکي ما در کجا ايستاده است. ما ابزارهاي پرداخت الکترونيکي زيادي داريم. يکي از مناسبترين شاخصها در اين مورد ميتواند کشور همسايه ما ترکيه باشد که به لحاظ جمعيتي، آماري نزديک به هم داريم. اين کشور در سال ۲۰۱۴ ميلادي حدود ۸۰ ميليون نفر جمعيت داشته و کشور ما ۷۵ ميليون نفر. ضريب نفوذ اينترنت در ايران ۵۳ درصد است و اين رقم در ترکيه ۵۰ درصد را نشان ميدهد. در همان سال تعداد ۳۳۰ ميليون عدد کارت بانکي در کشور داشتهايم که اين رقم در ترکيه ۱۵۷ ميليون عدد بوده است. حال اگر همين آمار را در سال ۲۰۰۹ نگاه کنيم، ميبينيم که در کشور ما ۸۷ ميليون کارت بانکي و ترکيه ۱۰۳ ميليون کارت بانکي وجود داشته است و اين بدان معناست که کشور ما در اين زمينه طي ۵ سال به رشد ۷/۳ برابري رسيده است. در رابطه با پايانه فروش نيز در سال ۲۰۱۴ ما ۵/۳ ميليون و در ۲۰۰۹ يکميليون و ۱۵۰ هزار دستگاه POS داشتيم و اين يعني رشد ۳ برابري رواج پايانه فروش در کشور. ترکيه در همين بازه زماني تعداد يکميليون و ۷۰۰ هزار دستگاه پايانه فروش را به تعداد دو ميليون و ۳۰۰ هزار رسانده است. در مورد خودپرداز نيز در سال ۲۰۰۹ تعداد ۱۷ هزار و در سال ۲۰۱۴ ميزان ۴۰ هزار دستگاه خودپرداز در کشور داشتيم که اين به معني رشد ۲۳۵ درصدي در اين بازه زماني است. ترکيه در همين مقطع تعداد ۲۳ هزار دستگاه کارتخوان را به ۴۲ هزار عدد رساند. اگر ترکيه را بهعنوان يک کشور آزاد رو به توسعه که در تلاش براي ورود به اتحاديه اروپا هم هست، بپذيريم در مقايسه با خودمان ميبينيم که ما عليرغم تمام تحريمها و محدوديتهايي که داشتهايم، رشد قابلتوجهي را به لحاظ ابزار و تجهيزات در کشورمان شاهد بودهايم.
ما با وجود شرايط اقتصادي و تحريمهايي که با آن مواجهايم تقريباً صنعتي را در کشورمان سراغ نداريم که به اندازه بانکداري الکترونيکي رشد کرده باشد. اگر چنين رشدي در صنعت نفت و خودرو روي ميداد توجه بسياري را به خود جلب ميکرد. از طرف ديگر فکر نميکنم آن حربههاي انتقادي و برخوردهاي عتابآميزي که با صنعت بانکداري ميشود در صنايع ديگر چندان مشاهده شود. اگر فردي در بانک يک استان تخلفي انجام دهد، تمام نظام بانکي زير سؤال ميرود. هرجايي که در زمينه سياستهاي پولي و بانکي صحبت شود نهتنها کسي از آنها تقدير و تشکر نميکند بلکه همهجا اولين مقصري که پيدا ميشود، بانکها هستند. در هر حال ما رشد و توسعه بسيار قابلتوجهي داريم و اين چيزي در حد ادعا نيست. آمارهايي که وجود دارد نيز حاکي از همين امر است. طبق اين آمار، تعداد تراکنشهاي پايانه فروش ما نه در مقايسه با جاهاي ديگر بلکه در همين داخل کشور از اسفند ۸۸ تا اسفند ۹۳ به ۱۷ برابر رسيده است. چنين ارقامي در جاي ديگر ديده نميشود. مبلغ تراکنشها در پايانههاي فروش طي اين مقطع ۵ ساله ۴۲ برابر شده است. زماني رسيدن به رقم ۲۰۰ هزار پايانه فروش براي اهالي بانکداري الکترونيکي يک آرزو بود. ما در اين زمينه رشد قابلتوجهي داشتيم و البته مخاطبان ما و مردم نيز همراهي کردند و مهاجرت قابلتوجهي از پول کاغذي به پول الکترونيکي انجام دادند. معتقدم ما اکنون در مقطعي هستيم که ميتوانيم با هدف خدمترساني بيشتر، سهولت و سرعت بيشتر، اين رشد را چندبرابر کنيم.
اين رشد، متوازن بهنظر نميرسد، مثلاً در شاپرک ما در حوزه پرداخت اينترنتي رشد خوبي نداشتيم ولي در خريد از طريق پايانههاي فروش شاهد رشد انفجاري بودهايم. آيا شما معتقديد که بازهم بايد همينها را توسعه بدهيم؟
خير. ما الان در بخش خودپرداز و کارتخوان در حوزه پرداخت الکترونيکي به نقطه اشباع رسيدهايم و بايد اين توسعه را در ديگر حوزههاي بانکداري نيز داشته باشيم. همانطورکه دنيا به سمت بانکداري در بستر تلفن همراه و اينترنت ميرود، بانکداري الکترونيکي ما هم بايد براي خود نگاه به فناوري جديد را، نه صرفاً در حوزه تلفن همراه، هدفگذاري کند و خود را با آخرين تکنولوژيهاي رايج در اروپا و آمريکا همگام سازد.
به نظر شما چه چالشهاي اساسي را در توسعه بانکداري الکترونيکي در پيش داريم؟
مهمترين چالشي که ما در زمينه توسعه بانکداري الکترونيکي داريم چالش فرهنگي و آموزشي است. در مسائل مربوط به بانکداري ميبينيم که مقوله بانک مرکزي و قوانين موجود و تدوين مقررات مطرح ميشود اما من معتقدم که همچنان مهمترين مسئله ما چالش فرهنگي و آموزشي است و ما در بخشهاي مختلف با اين چالش مواجهايم. اين مشکل در وهله اول در رابطه با مشتريان و مخاطبان ماست. مردم ما از اينترنت و وايبر استفاده ميکنند اما هنوز عادت نکردهاند اين ابزار را براي اينترنتبانک بهکار ببرند. طبق آمارهاي منتشره، ۷/۱۱ درصد از مردمي که از وايبر استفاده ميکنند ايراني هستند و کشورهايي مانند آمريکا و هند پس از ما قرار دارند. با وجود آنکه هنوز چندوقتي از ورود تلفن هوشمند به ايران نميگذرد اما ما وقتي شروع به استفاده از يک فناوري ميکنيم ديگر کسي جلودارمان نيست. با اين اوصاف هنوز استفاده از اين ابزار براي عمليات بانکي خيلي جا نيفتاده است. امروزه مردم مزاياي استفاده از دستگاه کارتخوان را بهخوبي ميشناسند و بهراحتي از آن استقبال ميکنند کمااينکه دستفروشها هم کارتخوان دارند؛ اما در اين زمينه شاهديم که مشتريان ما حاضرند ساعتها وقت خود را غرق در گوشي هوشمند خود باشند، حتي وقتي که در کنار خانواده و دوستان خود هستند. اما هنوز عادت نکردهاند که از آن براي رسيدگي به امور بانکي خود استفاده کنند. فرهنگسازي و آموزش چيزي است که در اين زمينه احساس ميشود. شما کمتر جايي در دنيا اين پديده را ميبينيد که چند نفر در کنار هم نشستهاند ولي با هم حرف نميزنند بلکه براي هم پيام ميفرستند. ما از اين ابزار به نوع خاص ايراني خود استفاده ميکنيم. فرد با هزينه گزاف يک گوشي آيفون ۶ خريداري ميکند اما از آن استفاده ناچيزي ميکند. ما کار بانکيمان را با اين ابزار که امکانات گستردهاي در اختيارمان قرار ميدهد، انجام نميدهيم چون براي آن آموزش نديدهايم.
از بحث آموزش به مشتريان، مخاطبان و پذيرندگان که بگذريم، طرف ديگر ماجرا کاربران و کارکنان نظام بانکي قرار دارند. کاربر ما ترجيح ميدهد که تنها سپرده بگيرد و احياناً اگر امکانات بانک اجازه ميداد تسهيلاتي پرداخت کند و چندان تمايلي ندارد که ديگر خدمات نوين بانکش را بفروشد؛ يعني اين انگيزه وجود ندارد. گاهي اوقات حتي عليرغم بخشنامهها و اطلاعيهها نيز آگاهي لازم در مورد اين محصولات و خدمات جديد بانکداري الکترونيکي وجود ندارد. اين اتفاق درباره موبايلبانک در بدو ورود پيش آمده بود. ما پيشرفت بزرگي کردهايم اما هنوز جاي بسيار براي جلو رفتن داريم. همکاران ما بايد عادت کنند که محصولات و خدمات خود را عرضه کنند و بانکها فقط جايي براي جذب سپردهها نيستند بلکه فروشگاهي براي ارايه خدمات و محصولات متنوع بانکي هستند که بخش عمدهاي از آنها خدمات بانکداري الکترونيکي است و ما بايد اين نگاه را ترويج کنيم.
از طرفي ما هنوز باور نداريم که بايد براي دريافت خدمت يا خريد نرمافزار پول قابل توجه پرداخت کنيم همانطور که براي خريد يک شعبه اين