دکتر سعيد عابدين درکوش: اگر ما به کالاها و خدمات حوزه آیتی به چشم کالاي سرمايهاي نگاه کنيم، اساساً ماليات بر ارزش افزوده را بر روي آنها اجرا نميکنيم.
به گزارش افتانا (پایگاه خبری امنیت فناوری اطلاعات)،ماليات بر ارزش افزوده چيست؟ نحوه اجراي اين قانون در ايران چگونه است؟ مبحث ماليات بر ارزش افزوده را چگونه ميتوان در صنعت آيتي تحليل و توجيه کرد؟ هر چند از عمر تدوين قانون دريافت ماليات غيرمستقيم از مصرفکننده کمتر از يک دهه ميگذرد؛ اما اهميت و نقش غيرقابل انکار آن در افزايش کارايي اقتصادي، درآمدزايي و کاهش تورم منجر به آن شد که مديران اقتصادي همت و توان خود را در راستاي فراهم کردن زيرساختهاي لازم براي پيادهسازي اين قانون مالياتي بهکار گيرند. با توجه به تصميم دولت براي ايجاد تغييرات در قانون ماليات بر ارزش افزوده و اهميت فناوري اطلاعات در رابطه با آن، تصميم گرفتيم در اين شماره مصاحبهاي با دکتر سعيد عابدين درکوش که يکي از افراد صاحب نظر در مباحث اقتصادي است، انجام دهيم. گفتوگويي که در آن چالشها، بايدها و نبايدهاي اجراي قانون ماليات بر ارزش افزوده در حوزه آيتي به تفصيل پرداخته شد. اشاره به اين نکته ضروري است که بهدليل سبک گفتاري دکتر درکوش و باتوجه به توضيحات جامع و کامل ايشان در مورد هر سؤال، تصميم گرفتيم اين مصاحبه را بهصورت روايي تنظيم کنيم.
موضوع ماليات بر ارزش افزوده بسيار مهم بوده و جاي بحث زيادي دارد. من بهويژه دوست داشتم که اين موضوع در صنعت آيتي نيز مطرح شود و اهالي اين حوزه از آن مطلع باشند. قبل از هر چيز ماليات بر ارزش افزوده را بايد در سه محور دنبال کرد اول اينکه اساساً اين نوع ماليات از لحاظ تئوريک به چه شکلي تعريف ميشود.
محور دوم تاريخچه حضور و نحوه اعمال اين نوع ماليات در ايران خواهد بود و درنهايت اينکه چطور ميشود ماليات بر ارزش افزوده را در حوزه آيتي پياده کرد.
به نظر من اين نوع ماليات بهترين نوع ماليات در سراسر دنياست چراکه بهصورت مستقيم از مصرفکننده دريافت ميشود. هدف از دريافت هر نوع مالياتي علاوه بر افزايش درآمد دولت، رعايت اصول عدالت اجتماعي نيز هست که درنهايت منجر به افزايش کارايي اقتصاد خواهد شد. ماليات بر ارزش افزوده هر سه هدف مذکور را بهدرستي و بهطور همزمان پيش ميبرد. با اجرايي کردن ماليات بر ارزش افزوده در يک سيستم اقتصادي، دولت سريعاً به درآمد ميرسد. حال اين سرعت ميتواند نسبي باشد مثلاً در کشورهاي پيشرفته در همان روز به دست دولت ميرسد و در ايران در مدتي نزديک به سه ماه؛ که اين خود در مقايسه با سرعت انتقال درآمد ساير مالياتها ازجمله ماليات بر درآمد که بهصورت سالانه دريافت ميشود، سرعتي قابل توجه است.
ازاينرو من اجرايي شدن ماليات بر ارزش افزوده در ايران را اتفاق خوبي ميدانم. از سوي ديگر ازلحاظ عدالت اجتماعي اين نوع ماليات بهترين شکل را دارد. چون بر اساس اين سيستم ميزان پرداخت ماليات با ميزان مصرف تناسب دارد. بهعبارتي هرکسي که بيشتر مصرف ميکند، بيشتر هم ماليات ميپردازد. يکي ديگر از ويژگيهاي مثبت ماليات بر ارزش افزوده اين است که نرخ آن ميتواند برحسب مکان، زمان و نوع کالا متفاوت باشد. ديگر نيازي به تهيه يک جدول و تعيين نرخهاي معين براي کالاهاي مختلف نيست.
بهطور مشخص هرچه نوع کالا سرمايهايتر باشد، نرخ کمتر و هرچه کالا مصرفيتر باشد، نرخ بيشتري براي ماليات بر ارزش افزوده به آن تعلق ميگيرد. همچنين در مکانهايي که مثل تهران بازار بهتري دارند بايد نسبت به يک شهرستان کوچک ماليات بيشتري پرداخت شود.
اين انعطاف در مورد فاکتور زمان هم ميتواند وجود داشته باشد. در دوره رونق اين نرخ افزايش خواهد داشت و در زمان رکود بايد کاهش پيدا کند. در يک کلام ميتوان گفت اين نوع ماليات خوب است چون پوياست.
ماليات بر ارزش افزوده در ايران
از مهرماه سال ۸۷ که اخذ ماليات بر ارزش افزوده در دستور کار قرار گرفت، قانون يک دوره آزمايشي پنجساله را براي آن تعريف کرد. علت اين امر احتمالاً اين بود که زيرساختهاي پيادهسازي اين نوع ماليات هنوز در اقتصاد ايران وجود نداشت و قرار بود در يک دوره پنجساله اين زيرساختها آماده شود. وقتي زيرساختهاي لازم آماده نباشد، مصرفکننده قابلشناسايي نبوده و دولت ناگزير اين ماليات را از واردکننده، توليدکننده يا فروشگاهها و مراکز توزيع دريافت ميکند؛ با اين فرض که اين مراجع، خود مبلغي را از مصرفکننده دريافت ميکنند.
اتفاقي که در اين دوره افتاد و همچنان هم ادامه دارد. درنتيجه به اين نوع ماليات به چشم نوعي عوارض نگاه ميشود. درحاليکه ماليات و عوارض تفاوتهايي باهم دارند مهمترين تفاوت در اين است که عوارض قبل از توليد يا بهطورکلي قبل از کار دريافت ميشود اما ماليات مربوط به مرحله بعد از طي شدن اين فرآيند و بهعبارتي بعد از رسيدن به درآمد است. بنابراين با توجه به آماده نبودن زيرساختها، دريافت اين ماليات از مصرفکنندگان واقعاً کار دشواري بود. چون کارتهاي اعتباري، دستگاههاي کارتخوان و بهطورکلي سيستم اعتباري ما براي اين منظور آماده نبودند. نتيجه آن شد که اين ماليات دقيقاً از مراجعي دريافت شد که بهاصطلاح پايشان روي زمين است.
آماده نبودن زيرساختها البته چند دليل عمده داشت. اول اينکه مرزهاي کشور ما کاملاً باز هستند درنتيجه کالاهاي زيادي بهصورت غيررسمي وارد کشور ميشوند. هرچه اين نرخ بالاتر برود، واردات غيررسمي هم بيشتر خواهد شد.
اين موضوع رقابت را براي کساني که پرداختکننده ماليات هستند، سخت ميکند و روزبهروز سختتر هم ميشود. درنتيجه تعداد اين پرداختکنندگان