مهندس حسين رأسي، مديرعامل توسن، ضمن اشاره به فرصتها و تهديدهاي پيش روي صنعت بانکداري الکترونيکي در ايران از برنامهها، اهداف، آينده توسن در دوران پساتحريم ميگويد و اميدش به جواناني که ميمانند و براي پيشرفت سختيها را به جان ميخرند.
به گزارش افتانا (پایگاه خبری امنیت فناوری اطلاعات)، پس از چندين سال کار و تحصيل در چهارراه علم و فناوري، بازگشته تا اندوختههايش را در سرزمين مادري که پلههاي ابتدايي نردبان فناوري را طي ميکند بهکار گيرد. تحصيل در دانشگاه Fletcher School of Law and Diplomacy Tufts آمريکا، Loughborough انگلستان و مديريت در شرکت HP تنها بخشي از کارنامه بلندبالاي حسين رأسي است و البته همين بخش کوچک به اضافه سمت جديد او در شرکت توسن انگيزه کافي براي گپوگفتي با او را براي ما فراهم کرد. مهندس حسين رأسي که زمان چنداني از انتخابش بهعنوان مديرعامل توسن نميگذرد، در اين همصحبتي طولاني اما جذاب ضمن اشاره به فرصتها و تهديدهاي پيش روي صنعت بانکداري الکترونيکي در ايران از برنامهها، اهداف، آينده توسن در دوران پساتحريم ميگويد و اميدش به جواناني که ميمانند و براي پيشرفت سختيها را به جان ميخرند. آنچه در ادامه ميآيد، ماحصل اين گفتوگو است که خواندنش براي آنهايي که زندگيشان با فناوريها و شيوههاي نوين بانکداري گره خورده است خالي از لطف نيست.
بحــث استــارتــاپهـا و کسبوکارهاي جديد در چند سال اخير جايگاه خودش را در بخش خصوصي و دولتي اقتصاد ايران پيداکرده است؛ رويداد جديد توسن بوم هم در اين راستاي همين توسعه کارآفريني و حمايت از ايدههاي نو اتفاق افتاد. براي شروع توضيحي در مورد اين تصميم جديد شرکت بدهيد، به نظر ميرسد با توجه به زمينه فعاليتهاي توسن، اين مجموعه به مقوله بانکداري الکترونيکي به چشم يک زيستبوم نگاه ميکند، زيستبومي با اجزا و بازيگران متفاوت که فراتر از هدف اوليه توسن مبني بر توليد صرف نرمافزارهاي بانکداري الکترونيکي است.
پديده بوم در شرکت توسن تصميم آني و يکباره نبوده است، بلکه تيم توسن ماهها شرايط و الزامات اين اتفاق را مورد بررسي قرار داده است. درنتيجه اين تلاش آنچه ما در حال حاضر شاهدش هستيم از حد يک ايده فراتر رفته و به محصولي قابلاستفاده و حتي درآمدزا تبديل شده است. توليد اين بوم از چندين جهت براي شرکت توسن اهميت داشت؛ در وهله اول، تابهحال اپاستوري در ايران وجود نداشته است که ارائهدهنده نرمافزارها و خدمات بانکي باشد و توسن نخستين شرکتي است که در اين راه قدم گذاشت. با توجه به فراخواني که چندي پيش توسط توسن مطرح شد، نزديک به ۱۷۰ استارتاپ در مسابقه توسن شرکت و برندگان و تقديرشدگان هم مشخص شدند. بااينحال هدف توسن بههيچوجه برگزاري رقابتي براي تعيين يک برنده نبوده است، بلکه فراهم کردن بستري براي جواناني که ايدههاي نو دارند انگيزه اصلي اين رويداد بوده است.
اتفاقي که هرچند براي اولين بار شاهد آن بوديم اما قطعاً در آينده تکرار خواهد شد؛ چون توسن از روز اول کار خودش بر نوآوري و بها دادن به ايدههاي خلاقانه بناکرده است. درواقع، آنچه در اين ۱۷ سال توسن را به جايگاه کنوني رسانده همين خلاقيت است و بدون شک روزي که چنين استراتژي کنار گذاشته شود روند سراشيبي توسن آغاز ميشود. به همين دليل، ايدههايي همچون بوم باوجود وقتگير و هزينهبر بودن ازجمله اولويتهاي توسن به حساب ميآيند. علاوه بر اين، ديگر رقباي توسن نيز به دنبال ايجاد چنين بستري هستند و اين مسئله براي توسن بهعنوان يک مجموعه پيشگام موجب خوشحالي است. آنچه در اينجا اهميت دارد رقابت جوانان داراي ايده با يکديگر است، فرآيندي که موجب معرفي ايدههاي کارآمد به بازار کسبوکار ميشود.
به عقيده شما اهميت و توجه به اين فضاي استارتاپي در کشور چه فرصتها و تهديدهايي ميتواند به دنبال داشته باشد؟ آيا اين جريان ميتواند آسيبهايي هم به دنبال داشته باشد؟
رونق گرفتن فضاي استارتاپ در ايران مزايا و نقاط قوت قابلتوجهي دارد و ميتواند به نفع فضاي کلي کسبوکار در ايران باشد؛ اما طبيعتاً وجوه منفي هم دارد که بايد رفع و بررسي شوند. درواقع کل فضاي استارتاپ در ايران هنوز به بلوغ کامل نرسيده است، بهخصوص درزمينه سرمايهگذاري با کمبودهاي بسياري در اين زمينه مواجه هستيم. بهعنوان مثال: زماني که به دنبال سرمايهگذاري براي بوم بوديم در نگاه اول تصور ميشد که اين برنامه با سرمايه اندک قابل اجراست؛ ولي زماني که کار از مرحله ايده يک قدم فراتر ميرود به توليد محصول ميرسد هزينهها با سير صعودي افزايش پيدا ميکند. مسئلهاي که پيش از هر چيز در جذب نيروي انساني خودش را نشان ميدهد.
پس سرمايهگذاري را ميتوان بزرگترين مشکل استارتاپها در کشور دانست. مانعي که دليل اصلي زمين خوردن و به نتيجه نرسيدن بسياري از استارتاپها است؛ زيرا زماني هم که سرمايه جذب نشود ايدهاي هم باقي نميماند. عليرغم وجود اين مسئله، يک فضايي به وجود آمده است که به نظر ميرسد هر ايدهاي خودبهخود ميتواند به سرانجام برسد؛ درحاليکه ميزان توفيق استارتاپها در سراسر جهان بسيار کم است. يعني از هر ۱۰۰ استارتاپي که تشکيل ميشود تنها کمتر از يک درصد به توفيق نسبتاً خوبي ميرسند، ۱۰ الي ۱۲ درصد به نحوي دوام ميآورند و ۸۵ درصد هم ناکام ميشوند و درنهايت از بين ميروند. البته همانطور که اشاره کردم اين ماجرا وجوه مثبتي ازجمله: فرصتآفريني، شبکهسازي و تبادلنظر جوانان خوشفکر با يکديگر نيز دارد.
اگر نگاهي به زمينه اصلي فعاليت توسن يعني بانکداري الکترونيکي داشته باشيم، به نظر ميرسد اين مقوله براي توسن همچون يک اکوسيستم است. اکوسيستمي که پا را فراتر از هدف اوليه توسن يعني ارائه يک سيستم نرمافزاري صرف گذاشته است.
بله، درست است. همانطور که ميدانيد، توسن يکي از پيشگامان عرصه بانکداري متمرکز است و با توجه به سابقه نهچندان طولاني، شرکت توانسته طرحهايي بااهميت را عملياتي کند. در دست داشتن ۶۰ درصد از سهم بازار و نتيجه اجرايي شدن همين طرحهاست. بهعبارتديگر ۲۱ بانک از ۳۸ بانک خصوصي ايران در حال حاضر تمامي سيستمهاي بانکداري متمرکز بهاضافه برخي سيستمهاي جانبي خود را از طريق توسن تأمين ميکنند. به همين دليل و به ادعاي صاحبنظران اين حوزه توسن يکي از سرمايههاي ملي کشور به حساب ميآيد، شرکتي که نيروي انساني متخصص را بزرگترين سرمايه خود ميداند و بر اين باور است با راهبري خوب قادر به انجام کارها و برنامههاي خارقالعاده است. در حال حاضر، شرکتهاي بزرگ جهاني خواهان اشتراک و حضور در بازار ايران هستند و بهخوبي از اين موضوع آگاه هستند که توسن ميتواند نقشي مهم در اين مشارکت داشته باشد.
تا چند سال پيش از شرکتهايي مثل توسن که تأمينکننده نرمافزار بانکداري متمرکز بودند انتظار ميرفت در تعاملي دوجانبه با بانک نياز آنها را تأمين کنند؛ اما در چند سال اخير ورود بازيگران جديد به اين عرصه، معادلات بازار تغيير کردهاند. از يک طرف شما بستر فني براي توسعهدهندگان خارج از مجموعه توسن آماده و شرايط براي نرمافزارنويسي آنها فراهم ميکنيد و از طرف ديگر خود مشتريها انتظاراتي را دارند که ممکن است تأمين کردنش براي توسن چندان آسان نباشد. با توجه به مجموعه اين عوامل مختلف و مرتبط باهم به نظر ميرسد، نرمافزار بانکداري الکترونيکي خودش به يک اکوسيستم بدل شده است. اين دوران گذاري که توسن از ارائهدهنده يک نرمافزار صرف تا رسيدن به توسن بوم طي کرده است، قطعاً پرفرازونشيب بوده است. اين مدت براي توسن چگونه گذشت؟
تا ۱۵ سال پيش حتي اين تصور وجود نداشت که ما خودمان هم ميتوانيم يک سيستم بانکداري متمرکز ايجاد کنيم، تصوري که از پيچيدگيها و چندلايه بودن اين برنامه، دشواري شرايط توليد و نگهداري نشأت ميگرفت. به همين دليل نگاه خوشبينانهاي به شرکتهاي ايراني که بتوانند چنين امکاناتي را فراهم کنند وجود نداشت. از طرف ديگر مشتريان شرکت ما بانکهايي هستند که به مسئله تأمين امنيت، دقت، حفاظت و در دسترس بودن دادهها اهميت بسياري ميدهند. درواقع، بانکداري متمرکز سيستمي است با مأموريت حياتي و حساس که بايد بتواند تمامي انتظارات را به بهترين شکل برطرف کند. بااينحال، عملکرد شرکت توسن در کنار تعداد محدودي از شرکتهاي ديگر راه را براي اعتماد و باور به توانايي شرکتهاي ايراني باز کرد. حاصل تمامي اين فعاليتها را ميتوان در حال حاضر در عدم استفاده اغلب بانکهاي ايراني از روشهاي بانکداري متمرکز غير ايراني ديد. نکته جالبتوجه اينجاست که اقليت بانکهاي استفادهکننده از سيستمهاي غيرايراني نيز به نتيجهاي دلخواه در اين زمينه نرسيدهاند.
براي بهسلامت طي کردن اين مسير، توسن در ابتدا چارهاي نداشت جز اينکه ارتباط نزديکتري با کاربر داشته باشد. با گذشت زمان تجربه به ما نشان داد، بانکهاي ايراني در رقابتي دائم با يکديگر به سر ميبرند و کارکردن با يک بانک ضرورتاً به نفع توسن نيست. به همين خاطر، ذرهذره از بانکها فاصله گرفت و برخي تخصصهاي ضروري مانند تحليلگري را درون خود مجموعه به راه انداخت و توانست مستقل از آنها براي چندين بانک به توليد محصول بپردازد. درواقع، ما نهتنها بايد توليدکننده و تأمينکننده محصولات بانکي باشيم بلکه بايد نگاهي باز به اين مسئله داشته باشيم. بنابراين، هرچند ما ميتوانيم بانکداري متمرکز را ايجاد کنيم ولي در کنار اين قادر هستيم پلتفرمي شبيه به سيستم عامل توليد کنيم که ديگران براي ايجاد محصول و نرمافزار روي آن بستر اقدام کنند.
اين پلتفرم منجر به چه تغييراتي در شرکت توسن و سيستم بانکداري متمرکزشده است؟ آيا امکان خاصي بهواسطه راهاندازی اين سيستم براي بانکها فراهم ميشود؟
بهواسطه اين پلتفرم، توسن وارد فضاي ايجاد زيرساخت ميشود و توليد خود محصول را به بانکها يا ديگر توليدکنندهها واگذار ميکند. از طرف ديگر، ما امروز شاهد اين هستيم که بانکها علاقهمند به تأسيس شرکت نرمافزاري هستند و حتي برخي دست به توليد سيستم بانکداري مرکزي زدهاند که البته نتيجه مطلوبي از آن حاصل نشده است؛ ولي در سطح نرمافزار و لايههاي بالاي Core توانايي ايجاد محصول را بهشرط وجود چارچوب اصلي پيداکردهاند. براي توسن هم اين امر به اثبات رسيده است که بايد بيش از هر چيز به فراهم آوردن زيرساختها اهميت دهد و اجازه دهد ديگران از طريق لايهها و پروتکلهاي باز محصولات توليد کنند. اين شرايط بازاري خوب با فرصتهاي قابلتوجه را براي شرکت ما بهوجود ميآورد.
در اين شرايط بانکها از چند امکان برخوردار هستند، يک راه اين است که تمامي نرمافزارها و احتياجاتي را که دارند خودشان تأمين کنند. تجربه نشان داده است اين راه بهدليل نياز به هزينه و تخصص زياد نتيجهبخش نبوده است و اغلب با شکست مواجه شده است. درواقع، بانکها مؤسسهاي براي ساخت نرمافزار نيستند و طبيعتاً وقتي در اين عرصه قدم ميگذارند نميتوانند موفقيت چنداني کسب کنند، وظيفه بانکها پرداختن به شرح وظايف بانکي و توسعه آنهاست. مشکل اينجاست که بانکها گمان کردند در کنار کارهاي خودشان ميتوانند به توليد محصول هم بپردازند، تصوري که نتيجهاي تلخ و هزينهبر به دنبال داشت. حتي بنا بر شنيدهها چنين تصميمي براي برخي بانکها دهها ميليارد هزينه به دنبال داشت؛ چون درگير مسائلي ميشدند که ارتباط چنداني با شرح وظايف و هدف اوليه آنها نداشته است. در يک کلام، اين وظيفه شرکتهايي مثل توسن است که براي بانکها محصول توليد کنند. درضمن نبايد اين نکته را فراموش کرد که شرکت توسن نميتواند تمامي کارهاي را باهم انجام دهد.
بزرگي توسن درعينحال که محاسني