ميزان سرمايهگذاري ريسکپذير، سالانه فقط معادل ۰.۲ درصد از کل اقتصاد آمريکا را تشکيل ميدهد درحاليکه شرکتهاي حمايتشده از سوي اين سرمايهگذاران حدود ۲۱ درصد از اقتصاد آمريکا را تشکيل ميدهند.
به گزارش افتانا (پایگاه خبری امنیت فناوری اطلاعات)، در واقع به ازاي هر یک دلار سرمايهگذاري ريسکپذير در بازه زماني منتهي به ۲۰۱۰ ريسکپذيران ۶.۲۷ دلار درآمد کسب کردهاند. طبق آمار سال ۲۰۱۰ آمريکا حدود ۴۶۲ شرکت ريسکپذير در آمريکا فعاليت کرده و هرکدام بهصورت ميانگين ۱۵۰ ميليون دلار سرمايهگذاري داشته که در مجموع حدود ۲۲ ميليارد دلار در ۲۷۴۹ شرکت سرمايهگذاري داشتهاند.
همچنين در بخش اشتغال، شرکتهاي تحت پوشش و حمايت ريسکپذيران توانستهاند ۱۱.۹ ميليون شغل ايجاد کنند که حدود ۱۱ درصد از اشتغال بخش خصوصي را تشکيل ميدهد و بالغ بر ۱۰۷.۳ ميليون نفر است. اين آمار تأثير مهم آنها در کارآفريني را نشان ميدهد و همين مسئله باعث توجه ويژه دولت و قانونگذاران به تسهيل فرآيندهاي آنها شده است.
اهميت اين بخش را ميتوان از اشارههاي متعدد رقيبان انتخاباتي آمريکا در کارزارهاي انتخاباتي حدس زد. رسانهها نيز در اين حوزه فعال شدهاند و به برگزاري برنامههايي جذاب با رويکرد ديدار صاحبان ايده با سرمايهگذاران و به نمايش گذاردن چالشها و دشواريهاي اين بحث، معضلات را به تصوير ميکشند که بر فرهنگ عمومي تأثير فوقالعادهاي دارد. از جمله برنامه Shark Tank از تلويزيون TABC پنلهايي براي گفتگوي سرمايهگذاران و کارآفرينان ايجاد کرده است.
ميزان موفقيت سرمايهگذاران ريسکپذير
شرکتهاي سرمايهگذار ريسکپذير، حدود ۷ تا ۱۰ سال بر شرکتهاي نوپا سرمايهگذاري ميکنند. اين نشان از نوع نگرش بلندمدت و با تحمل، به سرمايهگذاري نوپاها دارد. سود را زماني به دست ميآورند که شرکت به مرحله عرضه عمومي برسد.
بهطور متوسط از هر ده شرکت نوپاي سرمايهپذير موجود در پورتفوليوي ريسکپذير، با گذشت کمتر از دو سال ۶ شرکت در فضاي رقابتي کسبوکار شکست ميخورند. از چهار شرکت باقيمانده فقط دو شرکت به حيات خود با حاشيه سود پايين ادامه ميدهند يکي از دو شرکت سودآور بين سه تا پنج برابر و ديگري بيش از ۱۰برابر سرمايهگذاري اوليه بازدهي خواهد داشت.
بدين ترتيب در مجموع از سبد سرمايهگذاري ريسکپذيران، سود بالاتري نسبت به سرمايهگذاري متعارف انتظار ميرود.
بهصورت ميانگين ۲۰ درصد شرکتهاي ريسک پذير سودهاي هنگفتي نصيب صاحبان سرمايه ميکند.
سود حاصل از خارج شدن يک شرکت موفق از Portfolio صرف سرمايهگذاري مجدد بر روي ساير شرکتهاي نوپا ميشود.
ريسکپذيران در تمام دورههاي چرخه عمر، وارد صنعتها نميشوند و با توجه به ويژگيهاي اين نوع سرمايهگذاري که لازم است ارزش شرکتها در يک بازه ۳ تا ۷ ساله چندبرابر شود تنها به صنايعي توجه دارند که دوران رشد يا پيدايش سريعي داشته باشند. صنايعي نظير نرمافزار يا فناوري اطلاعات. نمودار زير درصد سرمايهگذاري ريسکپذيران در صنايع مختلف را در سال ۲۰۱۰ نشان ميدهد.
ريسکپذيرها در چرخههاي عمر نوپاها به سرمايهگذاري در مراحل متاخر يا Later Stage تمايل بيشتري دارند تا مراحل ابتدايي، با اين همه مجموعهاي از ريسکپذيران دوره آغازين معروفاند به سرمايهگذاري با ريسک بالاتر بر کسبوکارهاي در مرحله کشت ايده علاقه نشان ميدهند و در اين حوزه با فرشتههاي حرفهاي رقابت ميکنند. نمودار بعد درصد سرمايهگذاري ريسکپذيران را براساس مرحله ورود در بازه ۱۹۸۵ تا ۲۰۱۱ نشان ميدهد.
تفاوت سرمايهگذاري ريسکپذير با ساير روشهاي سرمايهگذاري
سرمايهگذاري در حوزه استارتاپ بر مشارکت مبتني است و برخلاف روشهاي متداول که سود مشخصي براي تأمينکننده در نظر گرفته ميشود، بر ريسک مبتني است و افق مالي ثابت و مشخصي ندارد. همچنين در حالت ريسکپذير نقش آنها با تأمين نياز مالي کسبوکار پايان نميپذيرد و سرمايهگذار بر امور اجرايي نظارت داشته به ارائه مشاوره، آموزش و کمکهاي لازم جهت به ثمر نشستن و سودآوري کسبوکار نوپا (استارتاپ) نيز توجه دارد.
بهعلاوه در اين روش برخلاف شيوههاي کلاسيک دانش فني و مالکيت معنوي ايده در کنار مجموعه تلاشها و گامهاي تيم صاحب ايده تا مرحله ورود سرمايهگذار و بررسيهاي اقتصادي و مالي در مکانيزم اجرايي تأمين مالي توسط ريسکپذيران بسيار دقيقتر و قويتر طراحي ميشود تا با کاستن نرخ شکست در پروژههاي منتخب، درنهايت مجموع بازدهي سبد سرمايهگذاريهاي صورت گرفته، با وجود بالاتر بودن نرخ شکست در اين روش نسبت به روشهاي متداول، بالاتر باشد. شکل زير ميزان ريسک و بازدهي در روشهاي مختلف سرمايهگذاري را مقايسه ميکند.
مقايسه ديگري نيز بين روش تأمين مالي از طريق تسهيلات و روش سرمايهگذاري ريسکپذير از نظر شاخصهاي مختلف اقتصادي ارائه شده است که در نمودار روبهرو ديده ميشود.
همچنان که اين نمودار نشان ميدهد ريسکپذيرها (آبي روشن) از نظر بازدهي سرمايهگذاري ديد بلند در سرمايهگذاري و توانمندسازي بنگاهها، بيشترين امتياز ممکن را در قياس با روش تسهيلات (آبي تيره) دارند و تنها از نظر نياز به وثيقه است که به سبب ويژگيهاي خاص اين روش چندان قوي عمل نميکنند.
قالب و شيوههاي سرمايهگذاري در ريسکپذيرها
شرکتهاي ريسکپذير سرمايهگذاران ماهري هستند که بهصورت بلندمدت فعاليت ميکنند. آنها بخشي از سرمايه خود را از مؤسسات حقوقي مانند بيمه، بانک، صندوقهاي بازنشستگي، اوقاف مالي هديه شده و... تأمين و سرمايه متعلق به سرمايهگذاران جزء را مديريت ميکنند. افرادي که سرمايه ميآورند شريک مالي (Limited partner) و کساني که سرمايه را مديريت ميکنند شريک مديريتي (General partner) ميشوند.
يکي از قالبهاي رايج در اين نوع سرمايهگذاري تأسيس صندوقهاي سرمايهگذاري ويژه است. در اين روش مؤسسان صندوقهاي سرمايهگذاري ريسکپذير را بيشتر در ميان سرمايهگذاران نهادي داراي ديد بلندمدت نظير صندوقهاي بيمه و بازنشستگي شرکتهاي سرمايهگذاري و هلدينگهاي صنعتي بزرگ ميتوان يافت. مديريت اين صندوقها به شرکتهاي صاحب تخصص و تجربه در سرمايهگذاري ريسکپذير واگذار ميشود. برخي از اين شرکتها گاه بهصورت همزمان مديريت چند صندوق را به عهده دارند.
براي راهاندازي يک صندوق سرمايهگذاري بين ۱ تا ۱.۵ درصد از سرمايه صندوق بهعنوان حقالزحمه مؤسسان در نظر گرفته ميشد. براي هزينههاي اداره آن نيز سالانه بين ۲.۵ تا ۵ درصد سرمايه صندوق بهعنوان حقالزحمه ثابت مديريتي به مدير صندوق پرداخت ميشود.
در پايان دوره فعاليت صندوق و پس از نقد کردن داراييها و حسابرسي، بخشي از سود بهعنوان نمونه ۲۰ درصد بهعنوان سود عملکرد به مديريت صندوق پرداخت و مابقي ميان سرمايهگذاران تقسيم ميشود.
بازده سالانه مورد انتظار براي اين صندوقها در آمريکا در افق ۱۰ ساله حدود ۲۰ درصد برآورد ميشود در حالي که بازده مورد انتظار از بورس در همين افق زماني ساليانه حدود ۷ درصد برآورد شده است. اين فرايند در شکل زير به تصوير کشيده است:
سايت اينترنتي انجمن ملي سرمايهگذاران ونچر حاوي مطالب و مستندات مفيدي درباره اين شرکتها است. مجموعههاي سرمايهگذاري ريسکپذير فرايند خاصي را براي عمل خود دارند و طي آن مجموعهاي از اقدامات و فعاليتها را براي دستيابي به هدف سرمايهگذاري خود دنبال ميکنند. نمودار زير اين مراحل را نشان ميدهد.
تکثير سرمايهگذار
نکته جالب اين است که مکانيزم سرمايهگذاري به گونهاي تعريف شده است که در آينده نوپاهاي موفق که اکنون شرکتهاي بزرگي شدهاند خود بزرگترين حامي استارتاپها و وزنهاي بزرگ در آن صنعت ميشوند زيرا خود بيشترين سود را از آن بردهاند و اين به معناي تکثير مستمر حاميان از ميان پرورشيافتگان و يک دوره دائمي بهرهوري است.
بهعنوان مثال شرکت گوگل بهصورت رسمي حامي کارآفرينان ميشود. يا جک دورسي بنيانگذار تويیتر در اينستاگرام سرمايهگذاري ميکند.
منبع: ماهنامه دیدهبان فناوری- شماره سوم