مزیت تجاری USSDها در سالهای اخیر باعث شد تا با رشد قابل توجهی مواجه شوند و با توجه به زیاد شدن حجم فعالیتهای آنها و غیرقابل کنترل بودن در این مقطع مقام ناظر احساس خطر کرد و بههمین خاطر دستور قطع دسترسی داد.
به گزارش افتانا (پایگاه خبری امنیت فناوری اطلاعات)، مدیرکل فناوری اطلاعات بانک مرکزی وقتی از او میپرسیم چرا بانک مرکزی بدون اطلاعرسانی اخیراً دسترسی کدهای USSD را قطع کرده است که باعث بروز اختلالاتی در سامانههای پرداخت الکترونیکی شد، عنوان میکند که «متاسفانه تصمیمات نظارتی زمانی اتخاذ میشود که سیستم دچار خونریزی شده است و باید به هر شکلی مانع خونریزی شد؛ در نتیجه به یکباره مقام نظارتی چارهای ندارد جز اینکه تصمیمات ناگهانی اتخاذ کند و در این میان هم فعالان این عرصه آسیب میببیند.»
در ادامه مشروح این گفتوگو با ناصر حکیمی، مدیرکل فناوری اطلاعات بانک مرکزی را پیرامون نقش بانک مرکزی در حوزه نظامهای پرداخت، علت قطع دسترسی کدهای USSD، ضعفهای نظارتی در نظامهای پرداخت، دلایل تولید سیستم و شرکتداری بانک مرکزی در حوزه نظامهای پرداخت، ایجاد نظام کارمزد، سرنوشت ورود ویزا و مستر به ایران و... میخوانید.
با وجود اهمیت و نقش بانکداری الکترونیکی در جهت کاهش هزینهها و توسعه اقتصادی اما شاهدیم در کشور ما مشکلات و چالشهای بسیاری پیش روی بانکها، اپراتورها و بهطور کلی شرکتهای بخش خصوصی در ارائه خدمات الکترونیکی وجود دارد. بخشی از این مشکلات به عدم توجه سیاستگذار به توسعه این بخش برمیگردد. در حالی که متولی نظام پرداخت در شبکه بانکی در کشورمان بانک مرکزی است اما به نظر میرسد فعالیتهای بانک مرکزی بیشتر بر سیاستهای پولی متمرکز شده است و به شکلی وظیفه این نهاد در نظام پرداخت ناشناخته و مغفول مانده است. علت چیست؟
اجازه بدهید قبل از اینکه پاسخ این سؤال را بدهم به تعریف بانکداری مدرن و وظایف رگولاتور در این حوزه بپردازم. بانکهای مرکزی در بانکداری مدرن یک وظیفه مهم دارند و علاوه بر اینکه سیاستگذار پولی و مقام ناظر بانکی هستند، وظیفهای تحت عنوان تولیگری نظامهای پرداخت را هم بر عهده دارند. این وظیفه جدید نیست، وقتی بانک مرکزی اسکناس چاپ و منتشر میکند یعنی در موضوع پرداخت نقش فعال داشته و دارد؛ اما ایجاد شبکههای الکترونیکی جابهجایی پول مفهومی را تحت عنوان نظامهای پرداخت ایجاد کرد. تا قبل از سال ۲۰۱۲ میلادی و تاثیرات بحرانهای مالی جهان این وظیفه بانک مرکزی در قالب نظامهای پرداخت و تسویه بود؛ اما از این سال به بعد نظامهای پرداخت و تسویه به مفهومی وسیعتر تحت عنوان زیرساخت بازارهای مالی (Financial Markets Infrastructure) تحول پیدا کرد که نقش بانک مرکزی را حتی پررنگتر کرده است. در کشور ما نیز در قانون پولی و بانکی در سال ۱۳۵۱ به شکلی بر این سه وظیفه بانک مرکزی تاکید شده که البته به موضوع نظامهای پرداخت از طریق تسهیل مبادلات و تسهیل گردش پول اشاره شده است. اما آنچه امروز به عنوان نظام پرداخت میشناسیم از سال ۱۳۸۱ مورد توجه قرار گرفته است. از این سال به بعد بانک مرکزی در این حوزه با قدرت وارد شده است. معتقدم یکی از نقاط قوت سیستم بانکی توسعه نظامهای پرداخت طی دو دهه گذشته است. بنابراین اگر معیار قضاوت در عملکرد بانک مرکزی در توسعه نظام پرداخت را سالهای بعد از ۱۳۸۱ قرار دهیم، میتوان گفت عملکرد بانک مرکزی در توسعه بانکداری الکترونیک در حال حاضر قابل قبول است. نمیگویم هیچ ایرادی به نظام پرداخت و قوانین و مقررات که در این حوزه بانک مرکزی به عنوان رگولاتور وضع کرده است، وارد نیست اما نباید بیانصافی کنیم و بهطور کلی عملکرد بانک مرکزی را در این زمینه زیر سوال ببریم.
اما برخی کارشناسان معتقدند بانک مرکزی به جای آنکه بهعنوان رگولاتور به وظیفه نظارتی خود در نظامهای پرداخت بپردازد خود در حال شرکتداری و تولید سیستم است نمونه آن ایجاد سیستمها و شرکتهایی چون شتاب، شاپرک و خدمات انفورماتیک است. به نظر میرسد بانک مرکزی به رقیبی برای شرکتهای خصوصی در این بخش تبدیل شده است.
توجه کنید بانک مرکزی مسئول ایجاد زیرساخت در این حوزه است و قصد ندارد به رقابت با بخش خصوصی بپردازد. زیرساخت در نظام پولی و بانکی یک بحث حاکمیتی مانند زیرساخت مخابرات و برق است. بهطور مثال در بحث حمل و نقل هر شرکت خصوصی برای خود یک جاده و اتوبان ایجاد نمیکند چراکه امری هزینهبر است که این وظیفه نهاد حاکمیتی است که زیرساخت ایجاد کند. بانک مرکزی اگر در این زمینه مداخله میکند و شرکت راهاندازی و سیستم تولید میکند به این علت است که زیرساختهای ما در نظامهای پرداخت کشور کافی نیستند. تاکید دارم ما به عنوان نهاد حاکمیتی در حیطه فعالیت بانکها و خدمات یا سرویسهایی که به مشتریان خود ارائه میدهند، ورود نمیکنیم. تاکید دارم بانک مرکزی به عنوان نهاد بیطرف در حوزه بانکداری وارد این عرصه میشود و هر جا که لازم باشد سیستم ایجاد میکند تا در بستر مناسب خدمات ارائه شوند؛ اما متاسفانه برخی فعالان حوزه این تصور را دارند که بانک مرکزی در حال تصدیگری و شرکتداری است. این در حالی است که نبود زیرساخت لازم باعث شده بانک مرکزی در این عرصه بیشتر مداخله داشته باشد. شاید اگر بانک مرکزی متولی بحث ایجاد زیرساخت نمیشد امروز بسیاری از خدمات الکترونیکی که امر معمولی به شمار میآیند قابل ارائه نبودند. بهطور مثال؛ در سال ۱۳۶۹ بانک سپه به عنوان اولین بانک کارت بانکی را صادر کرد که مابقی بانکها در ادامه راه این بانک وارد عمل شدند، اما با وجود این اتصال بین بانکها فراهم نبود و بانکها حاضر نبودند با یکدیگر همکاری کنند و شبکهای ایجاد کنند که اتصال بینبانکی را فراهم کند. ۱۱ سال این داستان ادامه داشت تا بانک مرکزی وارد شد.
یعنی شما میگویید اگر بانک مرکزی سیستمی چون شتاب را ایجاد نمیکرد بانکها به این سمت نمیرفتند تا چنین شبکهای را راهاندازی کنند؟
لازم بود که بانک مرکزی