امروزه با توجه به رويکرد رقابتي، بانکها بايد به سمتي حرکت کنند که نسبت به خدمات سنتي، ارزش افزوده بيشتري ايجاد کرده و تقاضاي مشتريان را در برآورده کردن نيازهاي متنوع و جديدشان پاسخگو باشند. دراين بين بهکارگيري سياستهاي افزايش کيفيت خدمات و ايجاد نوآوري و خلاقيت در ارائه خدمات نيازمند توجه شاياني در سطح مديران است.
به گزارش افتانا (پایگاه خبری امنیت فناوری اطلاعات)، واقعيت اين است که هيچ بانکي بدون ارائه خدمات نوين و خلاقانه نميتواند رشد پايدار و مطلوبي داشته باشد و در جذب و جلب رضايت مشتريان ناکام ميماند.
براي بحث بيشتر پيرامون اين مسائل و بررسي جوانب گوناگون آن، گفتگويي داشتيم با عطاالله همايون، پژوهشگر مديريت در مرکز تحقيقات مديريت ماجلان در کشور فرانسه و مدرس دانشگاه که ازجمله تخصصهاي وي موضوع نوآوري و مديريت تغييرات در سازمان است. در اين گفتگو تلاش ميشود که با توجه به اهميت توسعه خدمات بانکي نوين، جذب مشتريان جديد و جلب رضايت آنها، چگونگي ايجاد تغييرات نوآورانه و اساساً توان اجراي اينگونه تغييرات در سيستم بانکي کشور موردبررسي و تحليل قرارگيرد.
مديرعامل سيتي بانک کــه يکــي از غولهاي اين حوزه به شمار ميرود، بهتازگي در جايي گفت که ما درواقع يک شرکت آي تي هستيم که گواهينامه بانکداري نيز داريم! ازنظر شما اين سخن به چه معناست؟ اتفاق نوآورانهاي که در حوزه بانکداري در ارتباط با حوزه آي تي در حال شکلگيري است، چيست و آينده آن را در ايران به چه صورت ميبينيد؟
مسئله اين است که ما در ايران آيتي را بهصورت يک سيلو (جزيرهاي) ميبينيم، درحاليکه آيتي پيشنياز به وجود آمدن صنايع ديگري شده است و درعينحال صنايع سنتي را بهشدت تحتتأثير خود قرار دادهاست.
بهعنوانمثال زماني که اينترنت پا به عرصه وجود گذاشت تأثير شديد آي تي را بر ساير صنايع داشتيم و اين در حالي است که امروزه صنايعي بر مبناي آي تي و يا مدلهاي کسب وکار نويني به وجود آمده که از يک وب سايت ساده تغيير شکل داده و بهعنوان يک مدل کسب و کار با ساختارهاي جديد شکل گرفتهاند.
به نکته جالبي در مورد سيتي بانک اشاره کرديد. مطمئناً بدون آي تي ارائه خدمات در حوزههاي مختلف ازجمله خدمات در حوزههاي مختلف بانکي متوقف خواهدشد.
تئوري معروفي که در مارکتينگ مطرح ميشود، تئوري «نزديکبيني بازاريابي» است. اين تئوري بيانکننده اين است که بايد به بسياري از فعاليتهاي خود نگاه کليتري داشته باشيم و نبايد ريزبينانه و با جزييات به آنها نگريست؛ چراکه نگاه نزديکبينانه ممکن است سبب کوچک و سبک شمردن آن فعاليت شود. بهعنوان مثال در صنعت ساختمان کسي که در کار خريدوفروش املاک است، اگر نزديکبيني بازاريابي را نداشته باشد، عنوان نميکند که من دلال ملک هستم بلکه ميگويد من در صنعت ساختمان فعال هستم.
حال اگر يک بانک فقط بانک بودن خود را در نظر داشته باشد فقط سرمايهگذاري و گردش مالي را از فعاليتهاي خود خواهد دانست و اين در حالي است که اگر نگاه کليتري داشته باشد، بايد حتي فعاليت در صنعت ارتباطات و فناوري اطلاعات را بخشي از فعاليتهاي خود در حوزه بانکداري تلقي کند.
دليل اينکه جايي مانند سيتي بانک خود را در حوزه ديگري غير از بانکداري ميبينند اين است که به آي تي بهعنوان ابزار نگاه نميکنند بلکه آن را بهعنوان يک صنعت بزرگتر دانسته و حتي بانکداري را ذيل صنعت فناوري اطلاعات ميداند و مدل کسب وکار جديد براي خود لحاظ ميکند.
چند سالي است که بحثهايي همچون بيگديتا و دادهکاوي يا آنالتيکها مطرح شده است. هماکنون با استفاده از ديتاهايي که توسط مشتري توليد ميشود ميتوان سلايق و رفتارهاي او را پيشبيني کرد.
بيگديتا و دادهکاوي امروزه در بسياري از صنايع مطرح شدهاند و در صنعت بانکداري نيز بسيار مهم هستند؛ مثالي را خدمتتان عنوان ميکنم: تصور کنيد فردي به وب سايت يک بانک مراجعه و شروع به بررسي قسمت وام ميکند.
منوهاي مربوط به مبالغ وامها، اقساط و يک فرم را پر ميکند و مثلاً به بخش شرايط ديرکرد اقساط نيز مراجعه ميکند. از همه اينها بهعنوان پايهاي ميتوان استفاده کرد و پي برد که اين فرد احتمالاً درخواست چه مبالغي از تسهيلات را خواهد داشت و توان پرداخت چه ميزان اقساط را خواهد داشت و حتي ريسک احتمال پرداخت نشدن بهموقع اقساط هم مشخص ميشود.
دقت کنيد که اين اطلاعات از طريق تحليل فعاليتهاي اين فرد روي پورتال بانک انجام ميشود و هنوز بدون مراجعه فرد به بانک اين اطلاعات بهدست آمده و طي مراجعه حضوري فرد، بانک اطلاعات مناسبي را براي ارائه خدمات مناسب به اين مشتري در اختيار دارد؛ بنابراين بيگديتا و آنالتيکها مواردي هستند که متأسفانه هنوز در کشورمان به آن پرداخته نميشود.
نهتنها در صنعت بانکداري بلکه در ديگر صنايع که بسيار کاربرد دارند مثل خردهفروشي، فروشگاههاي زنجيرهاي، مراکز تماس مشتري در هر کسب وکار هنوز ديده نميشود و صاحبان کسب و کار آگاهي نسبت به استفاده از اين ديتاها ندارند. ديتاهايي که منجر به نوع جديدي از مدلهاي کسب وکار خواهد شد.
پس به نظر ميآيد که بد نيست ابتدا تعريفي از نوآوري داشته باشيم.
براي نوآوري تعاريف مختلفي وجود دارد مانند خيلي از مفاهيم مديريت که تعاريف استانداردي براي آنها نميتوان داشت؛ اما بهطورکلي نوآوري پس از خلاقيت به وجود خواهد آمد. وقتي يک ايده به ذهن شما ميرسد، درواقع قسمت خلاقيت مغز شما تحريک شده و اين همان پيشنياز خلاقيت است. حال اين ايده ميتواند در مورد توليد يک محصول جديد باشد يا نحوه انجام دادن متفاوت کار در حوزه کسب و کار شما و ... .
پس پيدايش ايده مرحله اول است. درواقع شرط لازم است اما کافي نيست. ممکن است ايدههاي بسيار خوبي به ذهن مديران و کارکنان يک سازمان برسد اما مهم قابل اجرا بودن آن است. حال اگر اين ايده به فاز اجرا رسيد و اجرا شد آن زمان ميتوان گفت نوآوري اتفاق افتاده است.
هر نوآوري هم بايد شاخصي براي اندازهگيري داشته باشد و ميدانيد وقتي شما نتوانيد چيزي را اندازهگيري کنيد هرگز نميتوانيد آن را مديريت کنيد که بعضي از اين شاخصها در شرکتهاي خارج از ايران تعداد حق اختراع ثبتشده شرکتها در سال مالي قبلي، ميزان بالا رفتن سهام شرکت پس از معرفي محصول و خدمات جديد و از اين دست است که در ايران متأسفانه رابطه معناداري بين سهام شرکتهاي بورسي و تصميمگيري نوآورانه آنها وجود ندارد. درصورتيکه يکي از مهمترين شاخصهاي موفقيتآميز بودن نوآوري، واکنش سهامداران شما نسبت به محصولات و خدمات جديدتان در بازار است که نمونههاي زيادي از اين مقوله در کمپانيهايي مثل اپل، گوگل يا بانکهاي مختلف بينالمللي پس از اعلان نوآوريهاي جديد در بازار شکل گرفته است.
حال اين بحث پيش خواهد آمد که اگر بخواهيم نوآوري داشته باشيم آيا بايد چيزي را در سازمان تغيير دهيم؟ مطمئناً بله. با ساختارها و استراتژيها و منابع انساني و مهارتهاي قديمي هرگز نخواهيم توانست نوآوري داشته باشيم. پس درنتيجه نوآوري سبب تغيير خواهد شد.
اساساً چه چيزهايي بايد تغيير کنند؟
در رابطه با اين مقوله در علم مديريت بحث بسيار است. ساختار شرکت اولين موردي است که بايد به دنبال يک نوآوري تغيير پيدا کند. شما هر ميزان هم که نوآور باشيد و استراتژيهاي خوبي داشته باشيد اما اگر ساختار سازمان شما نادرست باشد، مانعي براي روبهجلو رفتن و نوآور بودن شما خواهد بود.
ساختار اکثر شرکتها و سازمانهاي ما در ايران اکثراً بهصورت سلسلهمراتبي است. البته در دنيا نيز در بسياري موارد